چکیده:
رخدادها اموری اند که واقع میشوند یا اتفاق می افتند. هر چند بحث فلسفی از رخدادها در متافیزیک معاصر بسیار برجسته تر از گذشته است، م یتوان پیشینه این مساله را در فلسفه قدیم در قالب بحث حرکت و سکون و نیز بحث از مقولات فعل و انفعال بازجست. پرسشهای مهم در باب رخدادها را میتوان در سه محور هستی رخدادها (به مثابه مقوله متافیزیکی مستقل)، چیستی رخدادها و معیار تمایز و اینه مانی آنها جای داد. دونالد دیویدسن از جمله متافیزیسنهای معاصر است که در هر سه محور بحث کرده است. مهمترین استدلال او برای اثبات وجود رخدادها از خصلتی وجودشناختی معناشناختی برخوردار است. او احتجاج میکند که منطق محمولات متعارف نمیتواند اعتبار شهودی استنتاج جملههایی با قیود کمتر از جملهای با قیود بیشتر را نشان دهد. وی سپس راه چاره را در این میبیند که جمله های مزبور را به صورت جملههایی مسور که در آن بر روی رخدادها سور بسته می شود بازسازی کنیم که با توجه به تفسیر کواین از تعهد وجودی مستلزم قبول وجود رخدادها خواهد بود. اختصاص به افعال، اختصاص به قیود استاندارد، امکان تکمیل منطق محمولات متعارف و عدم الزام در پذیرش معیار کواین برخی از نقدهایی که بر استدلال دیویدسن وارد شده است. با بررسی این نقدها و پاسخهایی که به آنها داده شده و نیز پاسخ های محتملی که میتوان داد نتیجه می شود که استدلال دیویدسن از قاطعیت لازم برخوردار نیست.
خلاصه ماشینی:
"به دیگر سخن: مراد از امکان تکثر براهین، نبود امتناع منطقی آن است؛ یعنی با پذیرش قاعدة برهان واحد بر مطلوب واحد، امتناعی برای تکثر ادله وجود ندارد و این عنوان، دارای تناقض منطقی نیست.
براهین فراوان بر اثبات وجود خداوند، با قاعدة فوق الذکر، چگونه سازش پیدا میکنند؟ آیا در صورتی که قاعدة فوق را بپذیریم، باید به دنبال یک برهان باشیم و دیگر براهین را دور برزیم؟ راهکارها و برونشدها از این دشواره کدام است؟ این دشواره، زمانی سنگینتر میشود که بدین دوگانه نیز توجه شود که برای هستی خداوند، علتی متصور نیست؛ و از دیگر سوی، بسیاری فلسفیان، براهین انی را دارای اعتبار یقینی نمیدانند.
بر اساس این جدانگری، هرچند برهان لمی خارجی در باب خداوند محال است، اما براهین لمی تحلیلی فراوانی برای اثبات خدا میتوان اقامه نمود.
هرچند اشارات صریح بر علیت تحلیلی و به تبع آن، اشاره بر براهین لمی تحلیلی در آثار گذشتگان نیست، اما در مقام برهانآوری بر وجود خداوند، تصریحاتی بر لمی بودن برهان بر رسالة علیت تحلیلی و کارکردهای آن در فلسفه اسلامی، چندی است که توسط آقای موسوی اعظم در دانشکدة الهیات دانشگاه تهران تصویب شده و در حال انجام است.
سبزواری در شرح منظومه (1379، ص 334) أخذ علت غایی و فاعلی در حد وسط را، اخذ شریفترین علتها در حد اوسط در برهان لم دانسته است بر اساس چنین رویکردی، در برهان لمی تحلیلی نیز میتوان تکثری برای اثبات واجب تعالی اخذ نمود."