چکیده:
مثل افلاطونی از دو منظر هستی و شناخت آن مجادلات پردامنهای را بین موافقان و مخالفان آن بر انگیخته است، سه فیلسوف بزرگ جهان اسلام، ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا نه تنها در مساله مثل یکسان نمیاندیشند، بلکه دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا در تقابل جدی با نظر ابن سینا است، ملاصدرا که مدعی است تاکنون کسی را ندیدم که همانند به این امر پرداخته باشد و این فضل و تایید الهی بر من است کوشیده است با طرح دلایل سه گانه، کاستیهای دلایل اشراقی را جبران نماید . پژوهش پیش رو همراه با گزارش، نقد وبررسی دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا درباره مثل افلاطونی درپی بیان این ادعا است که دلایل اشراقی و صدرایی هردو ناتوان از پاسخی روشن برای این پرسش است که جایگاه مثل، نقش و کارکرد آن در نظام هستی چیست؟
خلاصه ماشینی:
"ماحصل و مرور ایدۀ مثل افلاطونی از دو منظر هستی و شناخت آن که پژوهش حاضر به بعد نخست آن پرداخت، در دنیای اسلام مخالفان و موافقان جدی پیدا کرد در بین سه نظام فلسفی بزرگ جهان اسلام، سینوی، اشراقی و صدرایی، ابن سینا مخالف مثل است و شیخ اشراق و ملاصدرا جزو مدافعان آن هستند و هر یک سه دلیل بر اثبات مثل ارائه نمودند، ملاصدرا که معتقد است کسی به مانند او از مثل افلاطونی دفاع نکرده است، دلایل شیخ اشراق را به جهت نبود پیوند منطقی بین فرد مجرد عقلانی و افراد مادی نوع ناکافی دانست، در ادامه بیان شد که اشکال وارد بر شیخ اشراق بر دلایل ملاصدرا نیز وارد است و سود جستن از حمل برای توجیه اتحاد معنوی بین فرد عقلانی و افراد مادی همراه با مشکل است، چه اینکه با تمسک جستن به اصالت ماهیت براساس مبانی اشراقی و همچنین، اصالت وجود براساس مبانی صدرایی نیز نمیتوان تصویر درستی از پیوند فرد عقلی با افراد مادی ارایه نمود، در نتیجه از دلایل ارایه شده بیش از اینکه به جز عالم ماده عالم مجرد عقلی نیز وجود دارد استفاده نمی شود و مفاد دلائل ارایه شده نکتهای است که فیلسوفان مسلمان فارغ از بحث مثل افلاطونی بر آن اتفاق نظر دارند و در نهایت به دلیل نبود رابطه علی و معلولی بین ارباب انواع و افراد مادی آن، تصویر جایگاه برای آن در نظام هستی بغایت دشوار مینماید."