چکیده:
شرق ایران در قرن نوزدهم از اهمیت استراتژیکی ویژهای برخوردار بود و با توجه به سیاستهای توسعه طلبانه استعماری روس و انگلیس در منطقه و تهدید منافع یکدیگر، اهمیت این منطقه دو چندان شد. روسها برای دست اندازی به مناطق جنوبی و خروج از بنبست در مناطق شمالی و انگلیسیها برای دفاع از هندوستان در صدد گسترش نفوذ خود در ایران برآمدند. ضعف دولت قاجار در مناسبات بینالمللی و تا حدی خودمختاری خاندانهای حکومتی شرق ایران این امکان را پدید آورد تا هریک از این دول دست به تشکیل کنسولگری و حتی ارسال نیروهای جاسوس به منطقه بزنند. این مقاله در صدد است تا چگونگی رقابتهای این دو استعمارگر و انعکاس فعالیتهای آنها را در امور کنسولی منطقه شرق و جنوب شرق ایران مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"در کشمکش جدی قدرتهای بزرگ برای نفوذ در ایران، دو قدرت اصلی یعنی روسیه و انگلیس در سرتاسر قرن نوزدهم و قسمت اعظم قرن بیستم در عرصه سیاست این کشور نقش ثابت و پایداری داشتهاند؛ ایران با دو همسایهاش روس و انگلیس، با کشور اول از طریق مرزهای مشترک و با دومی از راه مستعمره هندوستان همسایگی داشت.
این حریم مفهوم طبیعی و جغرافیایی نداشت و ساختگی بود و همه معابر آن بنا به ضرورت امنیتی با اقدامات سیاسی دولت انگلستان ایجاد شد؛ و از نظرگاه تاریخی خراسان شامل سرتا سر افغانستان، ماوراءالنهر و بخشهای شمال شرقی ایران کنونی گردید، این سرزمین پیوسته مورد تهاجم اقوام بیگانه قرار گرفته است که از آن به عنوان رهیافت ورود خود به هند و چین استفاده کردهاند.
از مشهد به عنوان یکی از مهمترین شهرهای خراسان یاد شده است، زیرا دستیابی به افغانستان، سیستان و سرزمینهای آسیای مرکزی از طریق آن، به آسانی صورت میگرفت و انگلستان از این رو، به آن اهمیت میداد و در آنجا کنسولگری خود را تشکیل نمود.
این هدف روسها از دو طریق امکان داشت، یکی از طریق عثمانی که بعد از درگیری و نبرد با دولت عثمانی و در نهایت تسلط بر بغداد، بتواند بر خلیج فارس دست پیدا کند و دیگر از طریق ایران و نواحی شرق و جنوب شرق ایران، که سادهترین و بهترین مسیر، راه دوم یعنی ایران بود (ذوقی،1370: 7؛ کرزن، 1367، ج2: 711)."