چکیده:
زمینه و هدف: این تحقیق، با رویکردی تطبیقی یافته های پژوهش ها که توسط ایوان وای سون در خصوص اعتماد مردم چین به پلیس انجام شده است را با اطلاعات مربوط به اعتماد مردم تهران به پلیس مقایسه نموده و علاوه بر مقایسه، میزان اعتماد مردم این دو کشور به پلیس، شاخص های سنجش اعتماد مردم به پلیس را هم مورد بررسی قرارداده است. روش: در بحث نظری با استفاده از تئوری تعارض به عنوان چارچوب نظری راهنما، آثار متغیر های متضاد جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد و شغل و همچنین، اثر سیاسی، رضایت از امنیت عمومی و رضایت از کیفیت زندگی با استفاده از روش مطالعه تطبیقی در دو کشور ایران و جین باهم مقایسه شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که متغیر های متضاد، وضوح چندانی درباره میزان طرز فکر مردم راجع به پلیس ندارند. معمولا جوانان چینی و فقیران تهرانی و آن هایی که قدرت سیاسی زیادی ندارند، اعتماد بالایی هم به پلیس نمی کنند. نتیجه گیری: رضایت مردم از ایجاد امنیت و کیفیت زندگی خود، رابطه مثبت با اعتماد مردم به پلیس دارد.
خلاصه ماشینی:
"نتایج این تحقیق نشان داده است که شغل پلیسی در چین در میان 50 شغلی که آنها بررسی کردند،زیر 50 درصد اعتبار داشته است،درحالیکه مردم امریکا معمولا به خاطر مراقبت و استانداردهای اخلاقیشان،در میان سایر شغلها،به شغل پلیس اهمیت بیشتری میدهند.
در چین از جواب دهندگان پرسیدند که آیا آنها با 2 مورد زیر موافق هستند یا نه؟1-بهطور کلی افرادی مثل من این قدرت را ندارند که روی فعالیتها و سیاستهای دولت تأثیر بگذارند؛2-سیاستها و دولتها آنقدر پیچیدهاند که گاهی اوقات من متوجه نمیشوم که چه اتفاقی میافتد؛و در ایران با این دو گویه سنجیده شد:1-به طور کلی،افرادی که برای مجلس شورای ملی انتخاب میشوند،بعد از اینکه انتخاب شدند،دیگر به مردم فکر نمیکنند؛2-مسؤولین دولتی توجه زیادی به مردمی که مثل من فکر میکنند،ندارند.
مقایسه دو جدول نشان میدهد که درصد کسانی که اصلا به پلیس اعتماد ندارند در تهران و پکن تقریبا یکسان است(5 درصد و 5/7 درصد)ولی تفاوت چشمگیری بین میزان اعتماد زیاد به پلیس در شهر پکن و تهران وجود دارد و مردم شهر تهران تقریبا سه برابر بیشتر از مردم پکن به پلیس اعتماد دارند (17 درصد پکن و 94 درصد تهران)همچنین نتیجه حاکی از تفاوت قابل توجه بین اعتماد کم به پلیس در بین مردم این دو شهر میباشد(23 درصد پکن و 10 درصد تهران).
آنچه تأیید شد رضایت از زندگی و امنیت عمومی و نیز نگرش افراد نسبت به قدرت و اینکه آیا آنها میتوانند در سیاست تأثیر گذار باشند،بود که خاص تئوری تعارض نیست و چنانچه مشاهده شد این فرضیات در هر دو کشور ایران و چین با ماهیت متفاوت تأیید گردید."