چکیده:
اين بخش از تاريخ بيهقي كه به دست ما رسيده ميان سالهاي 448 تا 451 هجري نوشته شده است و بنا براين مي تواند معرف نثر ميانة سدة پنجم باشد. توجه به مقايسه تاريخ بيهقي با متنهاي مشابه و نزديك به همين زمان تفاوت و تفرد نثر بيهقي را از لحاظ ميزان استفاده از نصوص عربي و يا نزديك شدن به ساختار نحوي و زباني عربي آشكار مي كند. در تاريخ بيهقي موجود و براساس تصحيح نوين 1388 تعداد 35 آيه، 47 ضرب المثل 135 بيت و 3 مصراع عربي از دهها شاعر و مقدار زيادي جملات اديبانه و منشيانة عربي از حوزه هاي دين، سياست، انشا و دبيري و چشم اندازهاي اجتماعي و فرهنگي به وام گرفته شده و در مواردي هم ساختار صرفي و نحوي زبان عربي در آن انعكاس يافته است. دراين مقاله با تأكيد بر سبك ويژة تاريخ بيهقي در استخدام نثر منشيانه و ديواني روزگار وي ميزان اثر پذيري تاريخ بيهقي از زبان عربي در دو حوزه صرفي و نحوي بررسي شده و عربيات عام اين كتاب از ساده ترين عبارات دعايي تا خطبه هاي مفصل عربي از ديدگاه تطبيق دو زبان مورد توجه و دسته بندي قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"راست است که هم نویسندگان شاهنامة ابومنصوری وهم ابوعلی بلعمی از فضلای روزگار و در عربیت هم مانند فارسی توانا بودند اما در شیوة نویسندگی آن روز فارسی استفاده از عربیت و دانشهای مرتبط با آن مرسوم نبود، کما این که در دورة بعد و زمان نزدیک به بیهقی هم نویسندگان کتب تاریخی عادت نداشتند از این امکانات در نثر خود استفاده کنند چنان که فی المثل این ویژگی در دو کتاب تاریخ نزدیک به زمان بیهقی یعنی تاریخ گردیزی و بخش اول تاریخ سیستان هم دیده نمی شود.
در تاریخ بیهقی مناسبت چندانی برای استفاده از حدیث پیش نیامده و برسرهم تعداد احادیث آن از شمار انگشتان یک دست تجاوز نمی کند به همین مناسبت ما در چاپ جدید خود که مزین به فهارس بسیار است این چند حدیث را هم در زمرة دیگر عربیات آورده و فهرست خاصی به آن اختصاص نداده ایم با این حال در مبحث تعلیقات در جای خود مأخذ آنها را داده و برحدیث بودن آنها تأکید کرده ایم.
ما گمان می کنیم این عبارتها باید یا جملات معروف و تراش خورده ای باشد که در کتابهای عربی بوده و در منابع دم دست ما پیدا نشده است یا با احتمال بیشتر بیهقی آنها را از خود یا از جایی چنان بجا و مناسب حال به کار برده که از آن بوی ضرب المثل به مشام می رسد؛ چون ما برای این جملات به عنوان ضرب المثل مأخذی پیدا نکردیم ناگزیر همة آنها را در فهرست عام عربیات آوردیم؛ از این قبیل است: القدح فی الملک و افشاءالسر والتعرض للحرم(169)؛ ما بین الباب و الدار(394)؛ و لکل امریء فی الدنیا نفس محدود (1912)؛ ان لله جنود منها العسل(518)؛ لا مرد لقضائه(59 و..."