چکیده:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه هوش فرهنگی و سبک رهبری اصیل مدیران دانشگاه سمنان انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی هبستگی بود. به منظور بررسی هوش فرهنگی به مدیران، پرسشنامه چهار عاملی سنجش هوش فرهنگی ارائه شد، تا میزان هوش فرهنگی خود را ارزیابی نمایند. از بین مدیران دانشگاه سمنان 44 نفر بصورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند (34 نفر و 6 نفر زن). جهت سنجش سبک رهبری مدیران به کارمندان مدیران انتخاب شده، پرسشنامه سبک رهبری اصیل ارائه شد، تا میزان سبک رهبری آن ها را ارزیابی نمایند. از بین کارمندان دانشگاه سمنان، 162 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (3-5 نفر از کارمندان مدیران انتخاب شده) که 83 نفر آن ها مرد و 74نفر زن بودند. پایایی ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 (پرسشنامه هوش فرهنگی) و 74/0 (پرسشنامه سبک رهبری اصیل) شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های t ، F، مدل رگرسیون، آزمون لون و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین هوش فرهنگی مدیران دانشگاه سمنان و سبک رهبری اصیل آن ها هیچ رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین جنسیت، سن، میزان تحصیلات و پست سازمانی بر هوش فرهنگی و سبک رهبری اصیل مدیران تاثیری نداشت. با توجه به میانگین بدست آمده، مدیران دانشگاه سمنان از هوش فرهنگی نسبتا بالایی برخوردار بودند و سبک رهبری آن ها اصیل بود.
خلاصه ماشینی:
"نتایج نشان داد که بین هوش فرهنگی مدیران دانشگاه سمنان و سبک رهبری اصیل آنها هیچ رابطه معناداری وجود نداشت.
هوش فرهنگی برای نخستین بار در سال 2004 توسط ایرلی وانگ1از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد،که افراد را قادر میسازد که از طریق کسب دانش و آگاهی پیرامون (1)- gnA & ylarE فرهنگها و توجه به موقعیتهای مختلف و تفسیر آنها تفاوتهای فرهنگی را تشخیص داده و بتواند در فرهنگهای متفاوت به شیوه صحیحی رفتار نماید(تراندیس،2006).
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان میدهند که بین هوش فرهنگی و سبک رهبری اصیل مدیران دانشگاه سمنان ارتباط معناداری وجود ندارد.
تحقیق حاضر عدم ارتباط بین هوش فرهنگی و سبک رهبری اصیل مدیران دانشگاه سمنان را نشان میدهد که این میتواند به دلایل زیر باشد: ایرلی وانگ(2004)هوش فرهنگی را اینگونه تعریف کردند که هوش فرهنگی قابلیت و توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها،سنتها،آداب و رسوم در یک محیط با فرهنگهای مختلف است.
درحالیکه رهبری اصیل بر مفهوم اصالت پایهگذاری شده که بیانکننده شرایطی است که افراد رفتاری مطابق با ارزشها و اعتقادات و فطرت انسانی خویش انجام دهند و تحت تأثیر شرایط و فشارهای گوناگون،بر رفتار خود در راستای ارزشها و باورهای خویش پافشاری کنند.
ولی باید گفت لازمست فرهنگ سازمانی قوی و یکپارچه باشد که دستورهای پنهانی را برای رفتار کارکنان فراهم آورد؛و این موید اهمیت اصول اخلاقی و داشتن رویکرد اخلاقی به مسائل مختلف سازمان و مدیریت که در سبک رهبری اصیل مطرح شده میباشد و باید اذعان کرد که رواج رویکرد اخلاقی گامی مثبت در جهت احیای فرهنگ سازمانها میباشد.
493-373,61,ylretrauq pihsredael eht,semoctuo rewollof-redael gnidnatsrednu:gnieb-llew cinomeadue dna pihsredael citnehtuA."