چکیده:
ادبیات سنجشی، شاخه ای از ادبیات است که ما را قادر م یسازد با وجود گسست های مکانی و زمانی موجود بین فرهن گها و ملل مختلف، به مانندگی هایی میان اندیشمندان و ادیبان این سرزمین ها پی ببریم. همین مسئله ما را بر آن داشت تا به مقایسه خاقانی شروائی شاعر ایرانی و جاندان شاعر انگلیسی دو ادیب بزرگ از دو کشور و دو دوره متفاوت با دو فرهنگ گونه گون مبادرت کنیم. با وجود فاصله زمانی و مکانی موجود میان این دو شاعر برجسته، می توان شباهت هایی در نگاه آن دو به زنان یافت که در نوع خود باعث شگفتی است. این دیدگاه های مشترک در مدیح ههای این دو شاعر، و ویژگ یهای پسندیده ممدوح در نگاه آنها نمود بارزی می یابد. در جستار حاضر، تلاش بر آن است تا با بررسی دو مدیحه برجسته از این دو شاعر، به سیمای زن آرمانی در باور آنها پی ببریم و با اشاره به پاره ای اشعار پراکنده، به دیدگاه حقیقی آنها درباره زن عینیت بخشیم. در این میان، به وجوه مشترکی در این دیدگاه ها بر می خوریم که اساس این جستار را تشکیل می دهد.
The comparative literature is one of the literature branches which enables us to perceive the similarities between intelligentsia and literati despite of the time and place differences among cultures and nations.Thus we were persuaded to compare Khaqani Shirvani – Iranian poet –and John Donne – English poet – from two different countries with two different cultures. Some similarities could be observed in their looks to women despite of the time and place distances. The present article tries to survey two remarkable panegyrics on the ideal woman by allusions to some of their poems. The commonalities in their views have formed the basis of the present article.
خلاصه ماشینی:
"دیدگاه منفی جان دان دربارۀ زن بسیاری از منتقدان ادبی بر این باورند که داوری دربارۀ دیدگاه جان دان در مورد زن کار &%00820JTAG008G% چندان آسانی نیست؛چرا که او نیز مانند خاقانی،در برخی اشعار از زنان ستایش و در بعضی دیگر با لحنی بسیار تند و زننده و با تعابیری ناشایست،از آنان انتقاد میکند و ستایش وی از زن به تمجید همسر و یگانه ممدوح خود الیزابت محدود میشود.
گذشته از این اشعار،میتوان به دو مدیحه اشاره کرد که در آنها جان دان نیز مانند خاقانی، از یک سو به واسطۀ نیاز مالی و از سوی دیگر برای اجابت درخواستهای خویش،الیزابت -دختر یکی از حامیان خود(رابرت دروری)1-را میستاید.
54 با بررسی این مدیحه و مصرعهایی که در بالا به آنها اشاره شد،میتوان نتیجه گرفت که جان دان نیز چون خاقانی دیدی انتقادی دربارۀ زن دارد و تنها زمانی او را میستاید و در پی برآوردن خواستههای خویش است.
یکی از این دیدگاههای مشترک،در رویکرد آنان در مورد زن نمود مییابد که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود: جان دان و خاقانی هر دو در رویکردی کلی،مخالف زن هستند و او را به خودی خود شایستۀ ستایش نمیدانند و همواره زبان به نکوهش او گشودهاند.
اما بررسی ویژگیهای برشمرده شده برای ممدوحانی که در مقاله به آنها اشاره شد (عصمة الدین و الیزابت)،آشکار میکند که دینداری و پاکدامنی زن،مهم ترین و برجستهترین ویژگی در چشم این دو شاعر است که شاید بتوان ریشۀ آن را در باورهای مذهبی آنان جست و جو کرد."