چکیده:
در مقاله حاضر داستان فریدون و لیرشاه با توجه به عناصر داستانی هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است. منطق آشکاری که مقایسه این دو داستان را توجیه می کندتصمیم مشترکی است که دو پادشاه برای سرزمین خود می گیرند. در پی این تصمیم جدال ها و رویدادهایی رخ می دهد که فرجام هر یک از شخصیت های داستان را، که نکته قابل توجه و با اهمیت دو داستان است، نمایان می سازد. این بررسی مستقل از جنبه های حماسی، اساطیری، تاریخی و دیدگاه تاثیرپذیری و تاثیرگذاری ادبیات ملل از یک دیگر است. رویکرد ما در مقایسه دو داستان بر اساس طرح، شخصیت ها، رویدادها و نکات برجسته آنهاست.
خلاصه ماشینی:
"*در هردو استان،شاهد ندامت و پشیمانی قهرمانان و ضد قهرمانان داستان هستیم؛امااین ندامتها جنبههای متفاوتی دارد: قرار براین است که لیر تحت حمایت آن دوباشد و ماهیانه مقرری از آنان دریافت کند؛امادیری نمیگذرد که عصیانگری و سرکشی دو دختر نسبت به پدر پیرشان آشکار میشود.
از اینرو مملکت و تاج و تخت را به منوچهر میسپارد و در غم فرزندانش گوشهنشین میشود وسرانجام درمیگذرد: {Sکرانه گزید از برتاج و گاه#نهاده برخود سر هرسه پادشاه#پر از خون دل و پر زگریه دو روی#چنین تا زمانه سرآمد برویS}(فردوسی،1960:133) مثبت در اوج قدرت قرار میگیرند و برای نبرد با بیعدالتی به جنگ با خیانتکاران وجنایتکاران میروند؛اما در عین ناباوری تنها یکی از انان در این رزم پیروز است ودیگری که کردلیای لیرشاه است شکست میخورد.
از اینرو مملکت و تاج و تخت را به منوچهر میسپارد و در غم فرزندانش گوشهنشین میشود وسرانجام درمیگذرد: {Sکرانه گزید از برتاج و گاه#نهاده برخود سر هرسه پادشاه#پر از خون دل و پر زگریه دو روی#چنین تا زمانه سرآمد برویS}(فردوسی،1960:133) لیر سعادت و موفقیت بشر همواره به تشخیص درست او درباره آنچه ظاهری و پوچ و یادارای عمق و باطن است،بستگی دارد.
{Sبدو گفت:کای مهتر کامجوی#اگر کام دل خواهی آرام جوی#من ایران نخواهم نه خاور نه چین#نه شاهی نه گسترده روی زمینS}(بلندنظری) {Sمرا تخت ایران اگر بود زیر#کنون گشتم از تاج و از تخت سیرS}(بیاعتنا به قدرت و مادیات) {Sسپردم شما را کلاه و نگین#بدین روی با من مدارید کینS}(بخشندگی و گذشت) {Sمرا با شما نیست ننگ و نبرد#روان را نباید برین رنجه کردS}(صلحجویی) {Sزمانه نخواهم به آزارتان#اگر دور مانم زدیدارتانS}(محبت و دوستی) {Sجز از کهتری نیست آیین من#مباد از و گردنکشی دین منS}(فروتنی)(فردوسی،1960:102) کردلیا کردلیا نیز چون فریدون بینظیر و فرد است."