چکیده:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان شبانه با ادراک آنها از سرمایه گذاری در تحصیلات تکمیلی انجام شد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی ـ پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دوره های شبانه دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال تحصیلی90-1389 به تعداد 12045 نفر بود. نمونه آماری تحقیق شامل 379 دانشجو از دانشگاههای صنعتی امیرکبیر، تربیت معلم تهران، تربیت مدرس، تهران، صنعتی شریف و علامه طباطبایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به وسیله پرسشنامه ای محقق ساخت، ادراک از سرمایه گذاری در آموزش عالی و وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان سنجش شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان شبانه و ادراک از مناسب بودن شهریه تحصیلات تکمیلی و ادراک از مناسب بودن سیاستهای حمایتی رابطه معناداری وجود داشت. بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان شبانه و سه متغیر: 1. ادراک از درآمدهای آتی پولی، 2. ادراک از درآمدهای آتی غیر نقدی و 3. تمایل به دریافت وام رابطه معناداری وجود نداشت. در خصوص فرضیه اصلی بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان شبانه و ادراک از سرمایه گذاری آنها در تحصیلات تکمیلی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج نشان می دهد که محرکهای مالی و اجتماعی از عوامل پیش بینی کننده ادراک از سرمایه گذاری در تحصیلات تکمیلی به شمار می روند.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) در این پژوهش برای اندازهگیری وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجویان و ادراک آنها از سرمایهگذاری در تحصیلات تکمیلی از پرسشنامه 35 گویهای که علاوه بر موارد یاد شده متغیرهای ادراک از مناسب بودن شهریه،درآمدهای آتی نقدی،درامدهای آتی غیر نقدی،دریافت وام و سیاستهای حمایتی را نیز اندازهگیری میکرد،استفاده شد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری در خصوص فرضیه اول به نظر میرسد که دانشجویان دروههای شبانه که به صورت پرداخت شهریه به تحصیل مشعولاند،به مقدار شهریه حساس هستند و در برابر آن عکس العمل نشان میدهند؛به عبارت دیگر،دانشجویانی که در وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین قرار دارند،مقدار شهریه دروههای شبانه تحصیلات تکمیلی را نامناسب میدانند و این درحالی است که دانشجویانی که در وضعیت اجتماعی و اقصتادی بالاتر قرار دارند،میزان شهریه را مناسبتر ارزیابی میکنند.
,2002) ، بار (Barr,2004) و بائوم و پایا (Baum and Payea,2004) مبنی براینکه دانشجویان به دنبال منافع آتی در آموزش عالی هستند،همسویی دارد و همچنین،با مطالعات رابین (Rabin,) ,1998 اودانقه و رابین (ODonoghue and Rabin,1999) ،تالر (Thaler,1992) و و وسنتین (Vossensteyn,2005) مبنی بر اینکه دانشجویان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین انتظارات درآمد آتی پایینتری را نسبت به دانشجویان دارای وضعیت اجتمعی و اقتصادی بالا دارند،مغایرت دارد و التبه،شاید بدین دلیل که در کشور ایران دانشجویان برای ورود به رشتههای مختلف آزمون جامع میدهند و دسترسی برای تمام رشتهها برای دانشجویان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی مختلف یکسان است و در واقع،زمینه اجتماعی-اقتصادی تعیینکننده توع و مدت برنامه درسی نخواهد بود،این مغایرت وجود داشته باشد."