چکیده:
کمال پذیری انسان به مثابه چهار راهی است که راه های اصلی مهم ترین ادیان شرقی و غربی، اعم از الهی و غیر الهی، را به هم پیوند می زند و، بنابراین، می تواند نقطه عزیمت درخوری برای گفت وگوی ادیان واقع شود. در ادیان معروف تعابیر مختلفی از کمال و انسان کامل وجود دارد. در آیین بودا از انسان کامل با نام های «ارهات» و «انسان آزاده»، در اندیشه مردم چین باستان و آیین کنفوسیوس، با نام های «تائو»، «انسان آزاده» و «انسان قدیس» و در زرتشت با نام «انسان آرمانی» تعبیر شده است. اما از منظر اسلام انسان نسبت به سایر اجزای عالم از اعتبار و اهمیت خاصی برخوردار است، به گونه ای که اگر به نهایت کمال خود برسد، از سایر آفریده ها، حتی کروبیان ملا اعلی و فرشتگان عالم فراتر می رود. زیرا دیگر مخلوقات الهی دارای ظرفیت کمال پذیری محدودی هستند، اما انسان چون می تواند مظهر کل اسماء و صفات الهی شود کمال پذیری او نامحدود است.
Human perfectibility may be regarded as a point in which the most dominant religions of the world meet one another. It، therefore، can be chosen as a start point for religions when taking part in dialogue. There can be found different names for human perfection and perfect man in well-known religions of the East and the West. Buddha`s name for perfect man is Arhat and free man، Confucius` is Tao، free man and saint man، and Zoroastrianism`s choice is Ideal man. For Islam، however، human being is of such a considerable position that، given its successfulness in the way of perfection، it can go beyond Divine angles. The reason why is that each creature other than human being can be counted as a manifestation of a single Name or Attribute of God and، therefore، is limited to a special grade while human being is known as the manifestation of all Divine Names and Attributes.
خلاصه ماشینی:
"انسان در آغاز چنین تجربه میکند که در یک بدن مادی و پر از تمایلات خودخواهانه اسیر شده است،اما تمرینهای معنوی با تفکری سازماندهی شده،به کنترل بدن وذهن میپردازد تا آنجا که خواهشهای مادی و نفسانی زدوده میشود4تمرین معنوی-که در سنتهای هندی با عنوان یوگا شناخته میشود-با دانش و عمل سروکار دارد،که شامل تفکر ساماندهی شده است تا شخص را قادر به ددرک آن هدف سازد هرچند که ممکن است چندین عمر از زندگیهای مکرر افرادرا برای رسیدن به مقام انسان کامل بگیرد )3.
p,9retpahc,dibI( در واقع،فلسفه و دین هندی به خصوص آیین هندو،براین نظر است که انسان برای رسیدن به کمال،خلق شده است و هریک از ما در همین زندگی دنیا باید به کمال برسیم.
لیکن انسان،از آنجا که اصل الهی دارد و مظهر اعلا و مجلای کامل صفات خداوند است،سرانجام از راه تقوا و با پیروی از شریعت(تورات)به کمال عقلانی و اخلاقی خود خواهد رسید و عالم هستی وحدت و همبستگی اولیه خود را باز خواهد یافت(حاج ابراهیمی،1382،ص 200).
نظریه انسان کمال در عرفان اسلامی و سیر تاریخی آن اولین کسی که تعبیر انسان کامل را مطرح کرده،محیی الدین بن عربی(638-560 ق)بود که برای نخستین بار در کتب خود،از جمله در«فتوحات مکیه»و«فصوص الحکم»دربارۀ ویژگیهای چنین انسانی و با عنوان«انسان کامل»به تفصیل سخن گفته است.
همه ادیان بزرگ جهان به وجود موانعی سر راه کمالیابی انسان معترفند و درصددند تا راهی برای برون رفت از گرایشهای کمالگریز انسان بیابند؛با این تفاوت که مکاتب فکری بیشتر بر تعقل و نیز مفاهیم اخلاقی صرف تکیه دارند،درحالیکه ادیان آسمانی در کنال این مفاهیم، بر ایمان به خدا و پیروی از دستورات شریعت به عنوان شاهراه کمال تأکید میکنند؛ 6."