چکیده:
در سبک شناسی نوین، بین روانشناسی و مختصات سبکی شاعر یا نویسنده رابطه وجود دارد. یونگ معتقد بود که یک ناخود آگاه جمعی میان همة انسانها مشترک است. ضمیمة ناخودآگاه جمعی خود در بردارندة کهن نمونههایی است که انسان از نیاکان به یادگار دارد. هنر و ادبیات از طریق آرکی تایپ به تاریخ قدیم همة افراد بشر می پیوندد و هر خواننده ای به نوعی خود را ناخودآگاه در آن باز می یابد. بین اندیشههـای ناب حافـظ و مقولههای روان شناسی یونگ رابطه ای ظریف وجود دارد. کهن الگوهای مهم دیوان حافظ عبارتند از : آنیما، پیرفرزانه، سایه، نقاب، خلقت، جاودانگی، جان، بخت، آرمان شهر و آتش. این مقاله فتح بابی است برای پی گیری ادبا و فضلای فرهیخته.
خلاصه ماشینی:
"آنیمای منفی در ادبیات کهن فارسی همان معشوق جفاکار است: دیدی که یار جز سرجور و ستم نداشت بشکست عهد و زغم ما هیچ غم نداشت یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت (حافظ، 1384 : 55) عتاب یار پــری چهـره عاشقانه بکش که یک کرشمـــه تلافــی صد جفا بکند (همان، 126) ای چنگ فرو برده به خون دل حافظ فکرت مگر از غیـرت قرآن و خدا نیست (همان : 49) آنیما میتواند به صورت زن جادوگر تجسم پیدا کند.
»(شمیسا، 1371: 55) در نهان خانۀ عشرت، صنمیخوش دارم کز سـر زلـف و رخـش لعل در آتـش دارم عاشـق و رنـدم و میخواره به آواز بلند وین همه منصب از آن حور پری وش دارم (حافظ، 1384: 223) البته این معشوق در ادبیات عرفانی در مفهوم خدا به کار رفته است: منزل حافظ کنون بارگه کبریاست دل بر دلـدار رفت، جـــان بـر جـانانه شـــد (همان، 116) زین آتش نهفته که در سینۀ من است خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت (همان: 60) قدما نیز با مفهوم آنیما آشنا بوده اند، «هم چنان که افلاطون شاعران واقعی را الهام گیرنده از الههها فرض میکرد، اعراب قدیم نیز شاعران و کاهنان سجع گوی را دارای جنی کمک رسان به نام تابعه میدانستند که به شاعر یا کاهن، شعر یا امور غیبی را الهام میکند، لذا اغلب، شاعران را مجنون (جن زده) میپنداشتند."