چکیده:
بحث جبر و اختیار از مباحث بسیار مهمی است که در میان فلاسفه، متکلمان، اصولیون و روانشناسان مطرح است. در این میان، جبر فلسفی اهمیت ویژهای دارد که غالبا فلاسفه به نفی آن میپردازند و متکلمان آن را به عنوان لازمه دیدگاههای فلاسفه، امری اجتنابناپذیر میانگارند و مستلزم سلب اختیار میدانند. برخی از اصولیون همانند محقق نائینی&، محقق خویی& و شهید صدر& قاعدة ضرورت سابق را مختص علل موجب دانسته، آن را شامل علل مختار نمیدانند، و علت صدور افعال اختیاری از فاعلهای مختار را همان سلطنت نفس و اعمال قدرت میدانند.محقق خویی& با تفصیل بیشتری متعرض این مسئله شده و با مختص دانستن قاعدة ضرورت سابق به علل موجب و نیز تفسیر اراده به شوق شدید در نگاه فلاسفه، در صدد بر آمدهاند تا در عرض دیدگاه فلاسفه، دیدگاه سلطنت نفس را مطرح نموده و اختیار انسان را به اثبات برسانند. آنچه در این نوشتار میآید، تبیین و تحلیل جبر فلسفی و قانون سلطنت فاعل مختار با تکیه بر اندیشههای محقق خویی& است.
خلاصه ماشینی:
"و هذا الشوق لیس بعلۀ تامۀ بالإضافۀ الی الأفعال الخارجیۀ، لأننا نری بالوجدان أن هناک ما یتخلل بین سائر افعالنا و حصول الشوق بأعلی مراتبه، و ذلک الوسیط هو الطلب او الاختیار (خویی، مصابیح الأصول: 186)؛ و این شوق علت تامة افعال خارجی نیست، زیرا ما بالوجدان مییابیم که چیزی بین شوق شدید و افعال ما واسطه میشود، که همان طلب و اختیار است همچنین میفرماید: و أما النقطة الثانیة و هی ان الفعل الاختیاری ما أوجده الإنسان باختیاره و إعمال قدرته فقد تبین وجهها علی ضوء ما حققناه فی النقطة الأولی من ان الإرادة مهما بلغت ذروتها من القوة لن تکون علة تامة للفعل، و علیه فبطبیعة الحال یستند وجود الفعل فی الخارج إلی امر آخر، و هذا الأمر هو إعمال القدرة و السلطنة المعبر عنهما بالاختیار (خویی، محاضرات فی اصول الفقه 1430: 1/403)؛ اما مطلب دوم اینکه فعل اختیاری فعلی است که انسان آن را با اختیار و اعمال قدرتش انجام دهد، استدلال بر این مطلب از مطلب اول روشن میگردد، زیرا اراده هر قدر که شدید هم باشد، علت تامة فعل نیست، و بنابراین وجود فعل در خارج به چیز دیگری مستند است که همان اعمال قدرت و سلطنت است که از آن به اختیار تعبیر میشود."