چکیده:
این پژوهش در صدد فهم این نکته بود که چگونه فرد یا افراد جامعه رفتارها یا کنش های روزمره خود را در زمینه ای تغییر می دهند. به عبارتی، چه می شود که برای مثال معتاد یا معتادان پس از سال ها مصرف مواد مخدر آن را رها کرده و به زندگی طبیعی به مانند دیگران باز می گردند. به این دلیل هدف پژوهش حاضر بررسی این فرایند با روشی کیفی به کمک مصاحبه های عمیق با تعداد معدودی معتاد است. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها این نتیجه به دست آمد که هم معتاد شدن و هم ترک آن طی یک فرایندی و مراحلی با نقطه عطفی در هر دو حالت رخ می دهد. همان طور که شرایطی در شکل گیری اعتیاد نقش دارند، شرایطی نیز در ترک آن سهیم هستند.
خلاصه ماشینی:
در این شرایط آیا می توان انتظار پیشرفت جامعـه وافـراد آن را داشـت ؟ برای مثال آیا فردی که معتاد شد به دلیل اینکه بعد از مدتی این عمل یا این رفتـار اجتمـاعی او بـا ضمیرش حک شد، یا در ذهن او جای گرفـت وبـه عـادت وارة او تبـدیل شـد، ایـن فـرد دیگـر نمی تواند اعتیاد را ترک کند؟ پس در مقابل آن هایی که اعتیاد را ترک می کنند وهر روزه در اطراف خود شاهد این گونه افراد هستیم ، چه عواملی وچه مسائلی در ترک اعتیاد آن ها دخیل هستند؟ در کنار نظریه های مطرح دربارة رفتار، نظریه های یادگیری نیز تغییر در انسان هـا را بـه دلیـل اهمیت محیط ها مطرح می کنند.
آیا گروه اول نه فقـط در عمل ، بلکه در ذهن خود نیز این عادت را ترک کرده اند؟ آیا می توان گفت که گـروه دوم فقـط در عمل کاری را ترک کرده ، ولی ذهن او هنوز درگیر اعتیاد است ؟ آیا ترک اعتیاد یا تغییـر هـر رفتاری و هر عادتی ابتدا باید در ذهن رخ دهد و سپس در عمل اجرا شود؟ به راسـتی در ذهـن آن هایی که اعتیاد را ترک کرده اند چه می گذرد؟ در واقع ، چه عواملی باعث می شـود کـه فـردی اعتیاد را ترک کرده و دیگر سراغ آن نـرود؟ آیـا ویژگـی هـای شخـصیتی (پـروین ، ۱۳۷۴)، یـا شناخت و آگاهی او، یا وضعیت تحصیلی و فرهنگی به تعبیـر بوردیـو سـرمایه هـای فرهنگـی ١ (۱۹۸۹) شخص در ترک اعتیاد یا بازگشت مجدد او به اعتیاد نقش دارند؟ پژوهش حاضر درصدد است تا با روش کیفی (منادی ، ۱۳۸۹) به کمک مصاحبه های عمیق با تعداد اندکی از معتـادانی کـه اعتیـاد را تـرک کـرده انـد، موضـوع مطـرح شـده را (نـه همـة پرسش های مطرح شده در بیان مسأله ) بررسی و به طور عمیق کالبد شکافی کند.