چکیده:
در این مقاله که بر مبنای کارکرد تمثیل در شرح رباعیات جامی -که رساله ای در شرح وحدت وجود و آرای ابن عربی است- سامان یافته است، ابتدا دربارۀ تمثیل، وحدت وجود و تجلی به کوتاهی توضیحاتی داده شده است. سپس تمثیلهای موجود در متن، در ذیل هشت بخش جداگانه شامل تمثیل «نور و خورشید، آتش، آیینه، شیشه، جریان آب، دریا و بحر، حروف و اعداد» طبقهبندی و تشریح شدهاند، تا به کمک آنها «وحدت وجود و تجلی» که موضوع ویژة رسالة شرح رباعیات جامی در وحدت وجود به طور خاص و عرفان نظری مکتب ابن عربی به طور عام به شمار میروند، تفسیر و تحلیل شوند.در حقیقت جامی با توسل به این تمثیلها سعی کرده است، به تبیین نظریة وحدت وجود از طریق تجلی در معنای جهان شناسی بپردازد. در جهانبینی عارفان وحدت وجودی، وجود حقیقی از نظر ذات و اطلاق واحد است و از نظر اسما و صفات متکثر. بر این مبنا وجود حقیقی در مرتبة ذات و اطلاق غیرقابل ادراک و دست نایافتنی است، و در مرحلة تجلی در عالم اعیان است که قابل ادراک میشود.
خلاصه ماشینی:
"1- نور، خورشید: در کون و مکان نیست عیان جز یک نور ظاهر شده آن نور به انواع ظهـــور حق نـــور و تنـــوع ظهــورش عالـــم توحید همین است دگر وهم و غرور (رباعی شمارۀ 32) هستی که به ذات خود هویداست چو نور ذرات مکونات ازو یافت ظهـــور هر چیـــز که از فـــروغ او افتــــد دور در ظلمت نیستی بماند مستـور (رباعی شمارۀ 3) خورشید فلک به نور خویش است منیر جــــرم قمــــر از پرتو او نور پذیر روشن به خود است نور، اگر عقل خبیر افزون نهدش ز مهر و مه خرده مگیر (رباعی شمارۀ 4) جامی در این سه رباعی با تکیه بر تمثیل نور و خورشید، بنیادیترین مسئلۀ عرفان نظری؛ یعنی وحدت وجود و تجلی حق را در مظاهر عالم خلقت بیان میکند.
(جامی، 1391، ذیل رباعی شمارۀ 29 و 30) حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز در مثنوی معنوی در تبیین همین مفهوم بدین تمثیل تمسکمی جوید: پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است مصطفـــی فرمود دنیا ساعتی است فکر ما تیری است از هـــو در هـــوا در هوا کـــی پاید آیــــد تا خـــدا هر نفس نو میشـــــود دنیـــا و ما بی خبـــر از نو شـــدن اندر بقـــا عمر همچون جــوی نو نو میرســـد مستمری مینمــــاید در جســــد آن ز تیزی مستمـــر شکل آمـدست چون شرر کش تیز جنبانی به دست شـــاخ آتش را بجنبانــــی بســــاز در نظـــــر آتش نمایـــد بس دراز (مولوی، 1365،ج 1: 71) ابن عربی با توسل به آیات « بل هم فی لبس من خلق جدید » ( ق / 15) و « کل یوم هو فی شأن » ( الرحمن / 29 ) مسئلة خلق جدید یا به تعبیر دیگر تجلی را دم به دم و غیر تکراری میداند ."