چکیده:
ابن رشد فهم ارسطو را منتهای درک بشر دانسته و تنها به شرح و تلخیص آرای او پرداخته است. در مقابل ابن سینا به تکمیل و نقد سخنان ارسطو روی آورده و دارای نوآوری هایی در فلسفه مشاء است. به همین دلیل ابن رشد در موارد بسیاری به ابن سینا خرده می گیرد که چرا از سخنان ارسطو فاصله گرفته است. در این مقاله با ذکر عبارات ابن سینا و ابن رشد، نحوه نگرش کلی آنها نسبت به ارسطو و آرای او نشان داده شده است و بر این اساس، نگرش ابن رشد نسبت به ابن سینا مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
123 ابنسینا در مقدمة کتاب منطق المشرقیین، دیدگاه اصلی خود نسبت به فلسفه ارسطو را بیان کرده است و از دیدگاهی که فلسفه را منحصر در سخنان ارسطو و پیروان وی میداند، بسیار انتقاد کرده است.
136 ابنرشد در مقدمه کتاب طبیعیات نیز از ارسطو با اعجاب نام میبرد و در مورد او مینویسد: نویسنده این کتاب، عاقلترین فرد یونانیان، ارسطو پسر نیقوماخس است که علوم منطق و طبیعیات و مابعدالطبیعه را بنیان نهاد و آنها را کامل نمود.
شیفتگی ابنرشد نسبت به ارسطو به حدی است که «ابنسبعین» در مورد وی مینویسد: و این مرد [یعنی] ابنرشد، شیفتة ارسطو بود و او را بسیار بزرگ میداشت و تقریبا در امور حسی و معقولات اولیه از او تقلید میکرد، تا جایی که اگر از حکیم (ارسطو) میشنید که گفته است شخص ایستاده در همان زمان [که ایستاده است] نشسته است، او هم همان را میگفت و به آن اعتقاد مییافت و بیشتر تألیفهای او [برگرفته از] سخنان ارسطو است که یا آنها را تلخیص کرده است و یا همگام با آنها پیش رفته است...
وی سپس سخن ابنسینا در مورد ارسطو را نقل کرده است که در منطق شفا نوشته است: «با وجود آنکه هزار سال از زمان ارسطو میگذرد، کسی نتوانسته است، چیزی بر سخنان وی بیفزاید».
186 ابنرشد در تلخیص کتاب مابعدالطبیعه، پس از ایراد گرفتن بر سخن ابنسینا مینویسد: «و تمامی این مطالب با کمترین تأملی آشکار است، اما شأن این مرد در بسیاری از مطالبی که آنها را از جانب خود بیان کرده است همین مقدار است».
«و قد کان هذا الرجل [ارسطو] دستور الطبیعه و المثال الذی حاولت أن تعبر به عن الکمال البالغ» (ابنرشد، شرح کتاب النفس، 1،3، ص169 (1550م) به نقل از: ارنست رنان، ابنرشد و الرشدیه، ص71؛ اصل این نقلقول به زبان عربی باقی نمانده است).