چکیده:
تبیین واقعگرایی اخلاقی براساس اندیشه متعالیه و ارائه نظریه مختار مسئله این مقاله است؛ ازاینرو ابتدا با اثبات وجود معنونی برای موضوعات گزارههای خارجی جهت فراهم آوردن بستر برای وجود خارجی محمولهای گزارههای اخلاقی گردد. به یاری معقولات ثانی فلسفی و معناشناسی، استدلالهایی برای واقعنمایی محمولات اخلاقی ارائه گردد. در نتیجه چنین نظامی در صورتی میتواند وجود واقعیاتی در جانب مفاهیمی را که شأن محمولی دارند، اثبات نماید که نفسالامر را آنگونه که علامه طباطبایی تفسیر کرده (تحقق و ثبوت) تلقی کنیم. نکته قابل ذکر اینکه در این نوشتار، مسئله واقعگرایی تنها از حیث وجودی مورد بحث قرار میگیرد و جنبه معرفتشناسانه آن لحاظ نمیشود.
This paper has intended to explain ethical realism on the basis of Sadra`s thought. In the paper it has been tried to prove a mode of existence for the subjects of ethical statements in order to prepare necessary ground for the existence of their predicates by secondary philosophical intelligible and, finally, their objective denotation. It has been concluded that only given Allame Tabataei`s meaning of nafs ul-amr, namely establishment and stability, tahaqquq and thubut, one can argue for ethical realism. It should be said that the paper has not paid any attention to the epistemological aspect of the problem.
خلاصه ماشینی:
برخی تصور کردهاند مطابق این مفاهیم با وجودات خارجی و منشأ انتزاع مفاهیم متحد است؛ ولی بنابر حکمت متعالیه سخن درست آن است که حیثیات مابازاء معقولات فلسفی با منشأ انتزاع خود، تغایر خارجی دارند، از آن جهت که بین موصوف و صفت دوگانگی و تغایر است و نمیتوان مطابق آن دو را یکی دانست؛ هرچند هر دو با یک وجود، موجود شدهاند و بهاعتبار وجود موصوف، صفت نیز که همان مابازاء معقولات ثانی فلسفی است، موجود میگردد؛ چنانکه ملاصدرا میگوید: والحق أن الإتصاف نسبة بین شیئین متغایرین بحسب الوجود فی ظرف الاتصاف و الحکم بوجود أحد الطرفین دون الآخر فالظرف الذی یکون الإتصاف فیه تحکم، نعم الأشیاء متفاوتة فی الموجودیة و لکل منها حظ خاص من الوجود لیس للآخر منها، فلکل صفة من الصفات مرتبة من الوجود یترتب علیها آثار مختصة بها حتی الإضافیات و أعدام الملکات و القوی و الإستعدادات، فإن لها أیضا حظوظا ضعیفة من الوجود و التحصل لایمکن الإتصاف بها إلا عند وجودها لموصوفاتها.
اما از آنجا که موضوعات گزارههای اخلاقی بهعنوان مفاهیم ثانی فلسفی از نحوهای از وجود بهرهمند هستند، محمولات آنها نیز بهعنوان صفت بهرهای از وجود دارند؛ زیرا چگونه ممکن است ظرف وجودی موضوع خارج باشد، ولی محمول در عالم خارج تحققی نداشته باشد؟ پس اگر موضوع موجود است، محمول نیز موجود است؛ چنانکه صدرا میگوید: برخی تصور میکنند ذاتی بهمعنای عقلی است؛ یعنی خرد در درک حسن و قبح بدون استمداد از خارج، حسن و قبح افعالی را درک میکند و مقصود از بهکار بردن ذاتی و عقلی، رد نظریه اشاعره است که عقل را خودکفا در تشخیص کارهای نیک و بد نمیدانند.