چکیده:
از جمله سنتهای شعر پارسی که ریشه در ادبیات سامانی و شعر ستایشی و درباری دارد و حتی می توان پیشینه آن را تا ادبیات پیش از اسلام و به ویژه آیین گوسانی پارتی نیز باز پس برد، روایت شعر است. در ادب عرب نیز روایت، پیشینه ا ی دراز دارد و یگانه راهی بوده است که یادگارهای ادبی اعراب را از دوره جاهلی به روزگار اسلامی رسانیده است. روایت در پارسی، خوانده شدن شعر بر زبان راویان خوش آوازی بوده است که از سوی شاعر، عهده دار گزارش سخن او بوده اند. در این مقاله پیشینه روایت شعر در ایران، زمینه های پیدایش آن، نامهای برجای مانده از راویان، کارکردهای آنان و سرانجام، دگرگونیهای راه یافته در مفهوم روایت بررسی شده است. در بخشی از مقاله نیز به پیشینه روایت در ادب عرب و پژوهش در سرچشمه روایت پارسی و پیوند آن با ادب عربی پرداخته شده است.
One of the traditions of Persian poetry which has its origin in Sâmâni Literature and courtly poems، and dates back to Parthian Goosânism is narrating poetry. This tradition، being long-dated also in Arab Letters، has been the one way of transferring the literary reminiscence of the Pagan Arabs to Islamic Age. Narrating، by definition، has been the recounting of the poems by the sweet-singing narrators.
This article concerns with the tradition of narrating poems، its origins، name of the great narrators and their manners of performance، and finally the evolution of narrating. Meanwhile it names some researches done on the origin of narrating poems in Persian that reveal the ties between Persian and Arab traditions of narrating.
خلاصه ماشینی:
"4-راوی در ادب عرب از بر کننده و روایتگر همۀ شعرهای یک شار بوده است و نیز بیشتر شاعران عرب بدون توجه به درونمایۀ شعرشان دارای راوی بودهاند ولی در شعر پارسی راوی تنها در دورۀ چیرگی ستایش و قالب پیوستۀ بدان یعنی قصیده،دیده میشود و در همین دوره هم تنها شعرهای ستایشی روایت میشدهاند و راوی را با دیگر شعرهای شاعر کاری نبوده است و هیچ گواهی نداریم که برای نمونه راویی غزلی را روایت کرده باشد.
از سدۀ پنجم بدین سو،روایت،به معنی نقل داستان و قصه هم خودنمایی دستکم در یک جا به معنی دیگر روایت که همان نقل داستان و قصه است نیز اشاره کرده است و این از نخستین نمونههای کاربرد تازه روایت در ادبیات است: کجاست راوی اخبار و ناقل آثار#بیا و قصۀ پیشینگان تمام بیار (همان:173) مسعود سعد نیز این معنی تازه را در ذهن داشته است: از حبس من به هر شهر اکنون مصیبتی#وز حال من به هر جا اکنون روایتی (مسعود سعد،1339:) سعدی نیز این معنی تازه را بارها بهکار برده است: شنیدستم از راویان کلام#که رد عهد عیسی علیه السلام (بوستان،1359:102) ز راوی چنان یاد دارم خبر#که پیشش فرستاد تنگی شکر (همان:73) در سخن سعدی که واپسین شاعر یادکردنی پیش از مغول است با آنکه کاربرد تازۀ راوی بسیار بیشتر است باز از روایت شعر بر زبان راوی در معنی تخصصی هم سخن گفته است: راوی روشندل از عبارت سعدی#ریخته در بزم شاه لؤلوی منضود (سعدی،1382:767) ولی در سخن خاقانی که در دهههای پایانی این دوران میزیست،هیچ نشانی از این معنی تازه نیست و او همهجا چون شاعران خراسانی،تنها،راوی شعر را که خوانندۀ سرودههای وی است،پیش چشم دارد."