چکیده:
در بینش صوفیه، اصطلاح «فتوح» دو بار معنایی متفاوت دارد: یکی نذر و نیازی بوده که مردم به خانقاه تقدیم می کردند و این گونه نذورات، اگرچه مسبب گشایش هزینه های خانقاه بود، و البته به جای خود ارزشمند، اما از طرف دیگر گه گاه این «فتوح دنیوی» تن پروری و سوءاستفاده برخی از صوفیان را در پی داشت. دومین معنا –که در این مقاله مورد نظر است- گشایش های روحانی و معنوی عارف است که سالک عارف به مدد این گشایش های ربانی و انوار الهی به «غیب عالم» و«عالم غیب» دست می یابد. چنین فتوحاتی که البته از «غیب» بر «قلب» عارف وارد می شود، مزید یقین وی می گردد و بر صدق مجاهده و معامله وی می افزاید. بدون شک این فتوحات و واردات که از دریای لطف و فضل الهی سرچشمه می گیرند، نصیب اولیاء و پاکانی می شود که یک عمر به پاسبانی و مراقبت «دل» پرداخته و چنگ در عروه وثقای دین زده و لحظه ای از «او» غایب نبوده اند. تفصیل مطالب مذکور و برخی دیگر از نکات و جزئیات مربوط به فتوح در شش بخش الف)مفهوم لغوی فتوح (فتوح دنیوی)، ب)مفهوم عرفانی فتوح، ج)قلب و فتوح، د)ترادف معنایی فتوح با الهام و وارد و فراست، ه) تمایز معنایی فتوح با الهام و وارد و فراست، و)اقسام فتوح بررسی شده است.
From the viewpoint of Sufism، the concept "respite" has two different meanings: the first meaning refers to vow and donation that people offer to monastery which can be led to its improvement. Although respite has own merits، it may be misused by some Sufis. The second meaning which is the matter of concern in this article is related to spiritual values that Sufis achieve. Supported by divine grace، these achievements help Sufis to access "unseen". These virtues sensed by Sufis increase their certainty and beliefs in God. Achieved from the unlimited grace of God، these favors do belong to those pious who have had long-life endeavors and have guarded against evils during their life. A detailed discussion of "respite" has been provided in this article under six different subheadings: a) the literal meaning of the term respite، b) the mystical meaning، c) the relation between "heart and respite" d) the synonyms of the term and its relation to inspiration، e) itsopposite meanings to inspiration، f) and finally the different concepts of respite.
خلاصه ماشینی:
"(فروزانفر،1361، ص 14)این نور(فراست)چنان تقدس و عظمتی دارد که از نور خود در دل ایشان اندازم،پس ایشان از من خبر دهند،چنانکه من از ایشان خبر دهم»(امام محمد غزالی، 1352،ربع مهلکات،ص 64) بنابر این عارف مؤمن با نیل به مرتبۀ ینظر بنور الله و در پرتو این نور و درخشش به انکشاف امور دست مییابد و از آنچه در لوح قضاست خبر تواند داد و به مدد این نور بار اسرار حق برگیرد44و البته آن کس که در بند شهوات و تعلقات دنیوی و نفسانی است از این نور بیبهره میماند: نیست آن ینظر بنور الله گزاف#نور ربانی بود گردون شکاف (مولوی،1361،4،3399) «فراست»در کلام صوفیه آنقدر اهمیت دارد که آنها«هیچ حالت دل را بعد از» «معرفت»نیکوتر از فراست نمیدانند»(عبادی مروزی،1362،ص 127)و شگفتتر اینکه راستی فراست را دلیل راستی ایمان میدانند:«هر که را ایمان درستتر فراست او راستتر؛تا بزرگان چون خواستهاند که ایمان خویش را تجربت کنند،خویشتن را به فراست بیازمودهاند45».
آنچه در این میان و در ضمن مطالعۀ کتب عرفان و تصوف نباید فراموش کرد این است که واژهها و مفاهیمی چون«فتوح»،«الهام»، «وارد»،«فراست»،«مکاشفه»و«واقعه»علیرغم تمایز ظریف و کمرنگ مفهومی و کاربردی با یکدیگر،قرابت و ترادف معنایی شگفتی با همدیگر دارند تا آنجایی که در اغلب متون صوفیه این واژگان با مدلولاتی کاملا نزدیک به هم،به جای یکدیگر به کار رفتهاند؛به نحوی که گاه تفکیک و تمییز این مصطلحات بویژه چهار مفهوم(فتوح و الهام و وارد و فراست)امری دشوار و پیچیده است."