چکیده:
مفهوم لوگوس(Logos) پیش از مسیحیت به صورت انتزاعی در فلسفه یونان باستان و یهودیت (عهد عتیق و برخی آثار فیلون اسکندرانی) به چشم می خورد. در فلسفه یونان باستان حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی لوگوس اصل اول محسوب می شود؛ یعنی همچنان که اشاره خواهد شد لوگوس در نزد هراکلیتوس و بعدها در نظر رواقیون اصل اول است و بدون اینکه واسطه کسی قرار گیرد مستقیما با جهان ارتباط دارد. از طرف دیگر لوگوس در مسیحیت (مقدمهٔ انجیل یوحنا) برای اولین بار با عیسی (ع) یکی گرفته شده است. بنابراین لوگوس در اینجا مثل فلسفهٔ یونان باستان در معنای انتزاعی به کار نرفته بلکه متجسد شده است. در ابتدا چنین تصور می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت سنگینی گناه بشر است، همچنان که پولس در رسالاتش به این مسئله اشاره کرده است. اما واقعیت امر این است که بعد از بررسی انجیل یوحنا و آثار آباء کلیسا معلوم می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت در وهله اول نه به سبب سنگینی گناه که برای منکشف ساختن خداوند پدر است. بدین ترتیب می توان گفت مفهوم واسطه بودن لوگوس برای نخستین بار در مسیحیت و در تقابل با اندیشه های گنوسی مطرح شده است. البته مسئله سنگینی گناه را در پدیده تجسد منکر نیستیم ولی این مسئله در مسیحیت بعد از تفوق آراء پولس مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
همانطور که پولس از مسیح ازلی با عنوان پسـر خود خداوند (رومیان، ۳:۸؛ غلاطیان، ۴:۴) و نخست زادٔە خلقت (کولسـیان، ۱۵:۱) و فیلـون از لوگوس ازلی با عنوان نخستین فرزند خداوند و حکمـت سـلیمان از روح کـه هـم هویـت بـا حکمت است با نام تنها مولود (۸: ۲۲-۲۵) نام می برند، یوحنا نیز لوگوس را با عنوان تنها پسـر مولود خداوند توصیف می کند (یوحنا، ۱: ۱۸ و ۱۴؛ ۳: ۱۶ و ۱۸)، همانطور که پولس ، مسـیح ازلی را کسی وصف می کند که همه چیز به واسطۀ وی خلق شده (کولسیان، ۱۶:۱؛ اول قرنتیان، ۶:۸) و فیلون لوگوس را همان موجودی معرفی می کند که به واسطۀ وی جهان شـکل گرفتـه و حکمت سلیمان از حکمت با عنوان صانع تمام چیزها یاد مـی کنـد (۲۲:۷)، یوحنـا نیـز دربـارٔە لوگوس می گوید همه چیز به واسطۀ وی به وجود آمده اسـت (۱۰:۱)، همـانطـور کـه پـولس دربارٔە مسیح ازلی می گوید بعد از آفرینش جهان، همـه چیـز در وی قیـام مـی کنـد (کولسـیان، ۱۷:۱) و فیلون می گوید خداوند بعد از آفرینش جهان، لوگوس را وارد آن کرد و از طریـق وی خود را در جهان ساری و جاری ساخت تا به این طریق رونـد مـداوم جهـان را حفـظ کنـد و حکمت سلیمان می گوید حکمت همه چیز را تحت سیطره و نفوذ خود دارد (۲۴:۷)، یوحنا نیز دربارٔە لوگوس می گوید بعد از آفرینش جهان لوگوس در جهان بـود (۱۰:۱)، یوحنـا همچنـین تصورات سنتی مربوط به حکمت و مسیح مکتوم را که قبلا پولس به کار برده بود بـه لوگـوس 1.