چکیده:
تسلسل از مهم ترین مسائل فلسفی است که به سه صورت قابل تصور است: در جهت تصاعد، تنازل و جمع بین هر دو. حکما بطلان تسلسل را مشروط به تحقق دو شرط دانسته اند: ترتب آحاد سلسله بر یکدیگر و اجتماع بالفعل همه افراد در وجود. میرداماد معتقد است شرط اجتماع بالفعل افراد، شامل جانب تنازل نمی شود بنابراین تسلسل در این جهت محال نیست. در مقابل، محقق سبزواری و علامه طباطبایی هر یک به طریقی، این ادعا را رد می کنند. در این مقاله نشان داده می شود که مقصود میرداماد، عدم استحاله به حسب وجود دهری است و اشکالاتی که وارد شده ناصواب است.
خلاصه ماشینی:
در سلسله معلولهای صدوری، که تحقق هر معلـول، متوقـف بـر معلـول قبلـی مـیباشـد، حاصل کلام سید آن است که در یک سلسله نامتناهی از علت و معلول که به علت اولـی خـتم نمی شود، آنگاه که جانب تصاعد را لحاظ کنیم و هر یک از افراد سلسله را با علل قبلی مقایسه کنیم ، دو شرط ترتب و اجتماع صادق است یعنی برای تحقق فرد مفروض، باید بی نهایت علـل سابق پی در پی ، با هم موجود باشند زیرا هر علتی ضرورتا همراهی و معیت با معلـول خـویش دارد پس در مرتبه معلولش موجود است .
حاصل اشکال و پاسخ وی را می توان این گونه بیان کرد: از جمله براهین ابطال تسلسـل ، برهان تضایف است که بر اساس آن، تعداد علل و معلولات باید مسـاوی باشـد زیـرا علـت و معلول متضایفند پس باید تکافؤ عددی نیز داشته باشـند، در حـالی کـه بـا فـرض علـت اول و معلولهای بی نهایت ، عدد علت ها، یکی بیشتر می شود.
اولین نکته اینکه همانطور که اشاره شد بحث امتناع تسلسـل ، اختصـاص بـه علـل فـاعلی ندارد اما ظاهر کلام حاجی آن است که در بیان احتمالات مراد سید، صرفا فرض عـدم انتهـای طولی فیض را مطرح نموده یعنی سخن را روی علت فاعلی برده است ، در حـالی کـه حـداقل میتوان احتمال داد غرض سید، بیان عدم شمول ادله ابطال تسلسل در جانب تنـازل نسـبت بـه همه علل و همچنین امور مترتب کمی نیز است اگرچه نسبت به تنازل در علل فاعلی، به دلیـل خارجی، میدانیم که نامتناهی نخواهد بود.