چکیده:
تمام طراحان در جستجوی پیداکردن روندی برای حل مسئله زیبایی شناختی در طراحی و توسعه محصولات هستند. آنها تلاش می کنند، طرح پیشنهادی خود را با آن روند انجام دهند و از این طریق به اهداف، سفارش دهندگان خود یعنی کارفرمایان و خریداران جامه عمل بپوشانند. چنانچه به اعتراف طراح با تجربه ای چون «هوفلر» همواره یک تضاد بین تئوری و عمل وجود داشته است و طراحان نمی توانستند آزادانه احساس زیبایی شناختی خود را بدون درنظرگرفتن درخواست های سفارش دهندگان بیان نمایند و همیشه این فشار بر روی طراحان وجود داشته است. افرادی مانند «کریستوفر الکساندر»1 که از وی به عنوان یکی از بنیان گذاران متدولوژی طراحی یادمی شود، معتقد است مشکلات و مسایلی که طراحان باید آن را حل نمایند، خیلی پیچیده تر از آن است که تنها با احساسات و خلاقیت های هنری قابل حل باشد و بر همین اساس جهت مواجه با مشکلات و مسایل طراحی باید به تحلیل و پردازش بازار پرداخت. این نوع نگاه یکی از آشناترین روندها برای طراحان محسوب می شود که بدان فرم تاثیرگرفته از بازار می گویند که بارزترین هدف این روند، مجاب کردن استفاده کننده مشخص در ایجاد علاقه و خرید محصول است. متاسفانه اغلب این سوء تفاهم پیش آمده است که هدف از تلاش های مربوط به روندهای طراحی، بدست آوردن یک روند فراگیر واحد می باشد و این امر نادیده گرفته شده که مشکلات و مسایل مختلف، روندهای متفاوتی می طلبد. اینکه کدام روند کاربرد بهتری برای حل مسائل زیبایی شناختی دارد، سوالی است که باید در آغاز تمامی پروژه های طراحی صنعتی مطرح و پاسخ داده شود. حال اگر بپذیریم روندی برای حل مساله زیبایی شناسی وجود دارد و زیبایی شناسی را به عنوان یک زبان مورد توجه قراردهیم و درخواست های استفاده کننده را از طریق مطالعات بازار و روش های مرتبط آن به دست آوریم. آنگاه این سوال مهم در حل مسئله زیبایی شناختی پدیدار می شود، که آیا تنها روندی که در اختیار طراحان قرار دارد، همان روند و رهیافت برخاسته از بازار است ؟ آیا روند های جایگزین می توانند، جانشین مناسبی برای این روند باشند ؟ این مقاله با مطالعه اهداف طراحی تعدادی از طراحان، چشم انداز کلی را شکل می دهد و نکات ضعف و قوت این روند را مطرح نموده و از این طریق خواننده را هدایت نموده تا بتواند تصمیم بگیرد. آیا می توان به جز روند استخراج شده از بازار از روند دیگری استفاده نمود ؟ آیا نمودهایی از روندهای جایگزین وجود دارد که بتوان به آنها استناد کرد ؟
خلاصه ماشینی:
بر این اساس در تحقیقات «الوود شانون»9، ریاضیدان امریکایی و طراح نخستین مدل ارتباطی، این سؤال کلیدی مطرح شده است که خارج از موضوع نیست، او میگوید : یک محصول چگونه میتواند در فضای حسی و احساسی یعنی نه در ملاحظات بازار، قادر به ایجاد ارتباط و انتقال پیام به مخاطب خود شود و موجب اثربخشی بر خریدار گردد؟ با توجه به نوع پرسش شانون، همانطور که ذکر شد رهیافتهای دیگری را نیز در فضایی خارج از ترجیحات بازار میتوان یافت که آنها را جایگزین رهیافت بازار نمود و از آنها استفاده کرد.
روش تحقيق در این مقاله از روش تحقیق کتابخانهای استفاده گردیده که شامل مراحل زیر است : 1- پرسش مقاله 2- زیباییشناسی به عنوان زبان محصول (کاربردی و قابل استفاده کردن) 3- بررسی، تعریف و توصیف بررسی بازار، مهمترین اهداف آن و تأثیر آن بر استفادهکننده به عنوان گیرنده پیام (استنتاج) 4- فرم برخاسته از بازار و نکات قابل نقد آن (پردازش) 5- روشهای جایگزین به عنوان روشهای خلاق و هنرمندانه در نمونههای هنرمندان مطرح (تفسیر) 6- مقایسه نمونههای انتخاب شده با روش بازار (یافته) 7- رهنمودهای بدست آمده در فرآیند زیباییشناسی محصول (ارائه) به تصویر صفحه مراجعه شود با توجه به مقدمه ارائه شده پرسشهای بنیادین تحقیق به قرار زیر هستند : 1- آیا رهیافت بازار، تنها روند حل مسئله زیباییشناسی در طراحی و توسعه محصول است؟ 2- آیا روند جایگزین در حل مسائل زیباییشناسی وجود دارد؟ در پژوهش حاضر ابتدا زیباییشناسی به عنوان زبان محصول بررسی میشود.