چکیده:
مقاله حاضر به بررسی منظومه فکری گفتمان سنت گرای سید حسین نصر پرداخته است. حقیقت امر این است که آراء و اندیشه های این متفکر سنت گرا حول اعتقاد به سنت و حکمت خالده صورت بندی شده است. پیام اصلی حکمت خالده یا خرد جاودان، تمایز ظاهر و باطن ادیان و کثرت ظاهری و وحدت باطنی آنهاست. از منظر این اندیشمند سنت گرا، انسان سنتی از امر قدسی یا عقل کلی جدا شدنی نیست و همواره به امر قدسی رجوع میکند. از آنجا که امر قدسی ازلی و ابدی است، بنابراین لایتغیر است و در نتیجه سنت نیز که به امر قدسی رجوع دارد، لایتغیر خواهد بود. نصر، منتقد سرسخت مدرنیته و اومانیسم مترتب بر آن است و به همین اعتبار، اشتیاق زاید الوصفی به عرفان وتصوف شرقی نشان میدهد و از این رهگذر، مخالفت صریح خویش را با علم زدگی، تجربه گرایی، عقلانیت ابزاری، مادی گرایی وانسان محوری اعلام می نماید. نصر اصلاح دین یا به زبانی دیگر، پروتستانتیسم اسلامی را تماما رد می کند، چرا که به زعم او، اصلاح دین به ساختار شکنی از دین منجر میشود و فرجامی جز سکولاریزم و دین ستیزی ندارد. گر چه نصر ذیل نحله سنت گرایی و مخالفت با مدرنیسم تعریف میشود اما دفاع تمام قد و بی پرده او از پلورالیزم دینی و انتقاد آشکار او از اسلام سیاسی و ایدئولوژیک، از جمله نشانهها و عناصر بنیادین در گفتمان او به شمار می آیند که قضاوت نهایی درخصوص هندسه معرفتی این متفکر بلند آوازه را دشوار میکند. فرضیه مقاله بیان می دارد که گفتمان سنت گرایی به پیش قراولی سید حسین نصر، عناصر و دقایق سازنده گفتمانی خویش را در تقابل با مدرنیسم و عقل نقاد خود بنیاد کانتی صورت بندی می نماید، اما به دلیل توشه گیری از مفاهیمی چون پلورالیزم دچار نقص غرض شده و پروژه فکری این متفکر سنتگرا که در تقابل با تجدد صورتبندی میشود دچار تهافت و تناقض بنیادین میشود، زیرا نمی توان از یک طرف مدافع سنت و خرد جاودان بود، ولی از سویی دیگر نشانه هایی همچون پلور الیزم را تبلیغ نمود که از مفاهیم و نشانه های شاخص مدرنیته به شمار می آیند.
خلاصه ماشینی:
"فرضیه مقاله بیان می دارد که گفتمان سنت گرایی به پیش قراولی سید حسین نصر، عناصر و دقایق سازنده گفتمانی خویش را در تقابل با مدرنیسم و عقل نقاد خود بنیاد کانتی صورت بندی می نماید، اما به دلیل توشه گیری از مفاهیمی چون پلورالیزم دچار نقص غرض شده و پروژه فکری این متفکر سنتگرا که در تقابل با تجدد صورتبندی میشود دچار تهافت و تناقض بنیادین میشود، زیرا نمی توان از یک طرف مدافع سنت و خرد جاودان بود، ولی از سویی دیگر نشانه هایی همچون پلور الیزم را تبلیغ نمود که از مفاهیم و نشانه های شاخص مدرنیته به شمار می آیند.
آنچه سنت گرایانی چون نصر از سنت منظور نظر دارند، عرف، عادت و مجموعه گفته ها و عملکردهای پیشین نیست، بلکه آنها سنت را چنین تعریف می کنند: "سنت در معنای فنی اش، به معنای حقایق یا اصولی است دارای منشأ الهی که از طریق شخصیت های مختلفی معروف به رسولان ، پیامبران، لوگوس یا دیگر عوامل انتقال، برای ابناء بشر و در واقع یک بخش کامل کیهانی آشکار شده و این با پیامد و اطلاق و به کار گیری این اصول در حوزه های مختلف اعم از ساختار اجتماعی و حقوقی، هنر ، رمز گرایی و علوم همراه است و البته، معرفت متعالی، همراه با وسایطی برای تحصیل آن معرفت را نیز شامل می شود" (همان: 135)."