چکیده:
هر زبان داری ویژگی ها، ظرافت ها و لطافت هایی است که مختص همان زبان می باشد و چه بسا در حین ترجمه این لطافت ها و ظرافت ها ناپدید شود؛ اما به نظر می رسد در عین حال هر زبان دارای ابزارها و وسایلی است که می-تواند بسیاری از لطافت ها و ظرایف زبان مبدا را منعکس کند. این امر یعنی انتقال ظرافت ها و لطافت های یک متن از زبان مبدا به زبان مقصد درباره ی قرآن ضرورت و اهمیت صد چندان و بلکه بی نهایت می یابد؛ زیرا قرآن کلام خداوند و نقشه ی راه است برای انسان در همه ی عصرها و دوره ها که همین ویژگی قرآن را بر هر متن بشری برتری داده و ترجمه ی آن را نیز حساس و دشوار ساخته است. این متن مقدس دارای بیانی زیبا است که بسیار هنرمندانه و حکیمانه ساخته و پرداخته شده است و ظرافت ها و لطافت های ادبی و زبانی به کار رفته در آن در راستای معانی رفیع آن می باشد
خلاصه ماشینی:
﴿لن یضروکم إلا أذی وإن یقاتلوکم یولوکم الأدبار ثم لا ینصرون﴾ (آل عمران،111) در این آیه فعل «لا ینصرون» به شکل مرفوع آمده است؛ بنابراین «ثم» حرف استئنافیه میباشد و در صورتی که حرف عطف بود فعل نیز باید به شکل مجزوم میآمد و ساختار ظاهر سخن نیز اقتضا می کند که فعل «لا ینصرون» نیز عطف بر جواب شرط شده و فعل مجزوم گردد؛ اما در پس عدول قرآن از جزم به رفع نکتهی لطیفی نهفته است و آن نکته این است که «اگر فعل مجزوم میشد، نفی یاری از آنها «لا ینصرون» وابسته به جنگیدن با آنها «إن یقاتلوکم» میشد؛ همانگونه که برگشتن آنها « یولوکم الأدبار » منوط به جنگیدن با آنها میشد؛ اما رفع آن دلالت بر این معنا دارد که نفی یاری از آنها وعدهای مطلق و بدون وابستگی است، گویی میفرماید: داستان آنها اینگونه است که به شما خبر و بشارتش را میدهم، که آنها بعد از برگشتن به طور کلی خوار میشوند »( الزمخشری، 2008م،ج1: 401).
در زبان فارسی نیز گاه از زمان آینده به ماضی تعبیر میشود مانند اینکه در اواخر اسفند گفته میشود: بهار آمد؛ زیرا آنقدر آمدن بهار نزدیک است که گویی آمده است و اینک ترجمههای آیه : مکارم شیرازی: اگر (حال آنها را ) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستادهاند، ببینی!