چکیده:
قرآن کریم، این متقنترین پیام الهی برای سعادت بشر، هرچند پس از نزول همواره در اختیار جهانیان بودهاست، تاکنون برای گشودن گرههای دستوپاگیری که بشر را از سعادت بازداشته مورد توجه جدی قرار نگرفتهاست. برای جبران این خلا باید به این پرسش پاسخ داد که چگونه میتوان با بهرهگیری از قرآن کریم معضلات سیاست را حلوفصل کرد (سوال). کشف این چگونگی از طریق تفسیر موضوعی سیاست در قرآن و مرجعیتبخشی به آن، همسو با اسلامیسازی دانش سیاسی، میسر است (فرضیه). بررسی این فرضیه منوط به شناسایی و تبیین رویکردهای مطالعات سیاسی در قرآن کریم است (روش)، با این نیت که مرجعیت علمی قرآن به تصویر کشیده شود (هدف). برایناساس، باید گفت مطالعات درجه دوم (تاثیر قرآن بر مطالعات سیاسی) بر مطالعات درجه اول (بررسی دیدگاههای سیاسی قرآن) رجحان دارد (یافتهها).
The Holy Quran, the most certain divine message for human felicity, in spite of being always at all people of the world's disposal after revelation, has not been given serious attention in solving cumbersome problems which prevents man from achieving felicity. To fill this gap the following question must be answered: How can we solve political problems by utilizing the Holy Quran? (Objective) Discovering this" How" is possible through thematic interpretation of politics in the Quran and its authorization along with islamization of political knowledge (Hypothesis). Investigating this hypothesis depends on the identification and explanation of approaches of political studies in the Holy Quran (Method) with the intention of showing the scientific authority of the Quran (Objective). Accordingly, it should be mentioned that second rate studies (the influence of the Quran on political studies) are preferable to first rate studies (investigating the political viewpoints of the Quran) (Findings).
خلاصه ماشینی:
"درخصوص تاریخچة مطالعات سیاسی درجهاول باید گفت برشمردن مطالعات قرآنی ترتیبی و تجزیهای، به دلیل قدمت فراوان این شیوه، امری بسیار مشکل است، بهویژه آنکه، در تلقی اسلامی، اسلام همواره با سیاست عجین و ایدة جدایی دین و قرآن از سیاست امری کاملا جدید و متأثر از ورود اندیشههای سکولار غربی به جهان اسلام است (قاضیزاده 1392: فصل اول)، بهطوریکه مفسران اسلامی نیز، در طول تاریخ، به تفسیر و تبیین آیات سیاسی قرآن کریم فراوان پرداختهاند؛ ازاینرو، موضوع سیاست درقرآن را میبایست از دو رویکرد اخیر، یعنی تفسیر موضوعی و تفسیر ساختاری،مورد توجه قرار داد.
نمونة تفسیر موضوعی سیاسی قرآن کریم را میتوان در آثار گوناگونی مشاهده کرد، چنانکه علاوه بر مفسران بزرگی چون آیتالله مکارم شیرازی (1373)، آیتالله جوادی آملی (1387) و آیتالله سبحانی (1370)، که به تأمل دربارة سیاست در قرآن کریم پرداختهاند، در سالهای اخیر، محققان قرآنی آثار در خور توجهی را در این باب عرضه کردهاند، که از آن میان دو نمونه را بررسی میکنیم.
نجفعلی میرزایی، یکی از پژوهشگران قرآنی، در نشست نقد و بررسی کتابخود (2008)، که آن را در باب مرجعیت معرفتی قرآن کریم نگاشتهاست، با اشاره به انحطاط جوامع اسلامی در چند سدة اخیر، ابراز کرد: «دور شدن از قرآن کریم،در سیروسلوک معرفتی و علمسازی، سرمنشأ همة این فجایع است و بازگشت به قرآن، بهعنوان سرسلسلة منابع شناختی، میزان و مقیاس درستی و نادرستی اندیشهها و آراو نیز سرچشمة اصلی قواعد ثابت و فراگیر همة علوم دینی و همة حرکتهاو پویشهای انسان، به سوی سعادت و هدایت، است.
یکی از راههای تبیین این امر بررسی دیدگاههای قرآن کریم در باب سیاست است تا بتوان پیام الهی را بهدرستی دریافت کرد و در زندگی سیاسی- اجتماعی خود به کار برد."