چکیده:
بی گمان سقوط دولت ساسانی که در عهد آغازین دولت اسلامی مدینه رخ داد از جهاتی
شگفت آور و از سویی قابل توجه است. انحطاط نظام ساسانی، پیش از ظهور اسلام و حضور
سیاسی این پدیده اعتقادی در عرصه های خارج از شبه جزیره عربستان پدیدار شد، و سقوط
آن در عنفوان تشکیل دولت اسلامی و به دست نیروهای عرب مسلمان، همراه با مساعدت های
مرزنشینان جنوبی دولت ساسانی و به طور عمده عرب نژاد رخ داد. در خصوص انگیزه تازه
مسلمانان عرب که فرماندهانشان در مدینه و از سوی شورای عمومی صحابه پیامبر(صلی الله
علیه وآله)انتخاب می شدند و در دسته های متفاوت قبایلی ـ اما با باورهای ثابت ـ به
مرزهای شرقی عربستان اعزام می گردیدند بحث چندانی وجود ندارد. تنها نکته ای که باقی
می ماند این است که پدیده فروپاشی دولت ساسانی زمانی بهوجود آمد که اعراب مسلمان
قدرت چندانی که بتوان آن را در تعاریف تاریخی معمول و نظامی به کار گرفت، نداشتند و
این در صورتی بود که سپاه ساسانی از زبده سواران جنگ دیده و آزموده و برخوردار از
روش های پیشرفته زمان خود در امور نظامی، تشکیل شده بود. علاوه بر این، دولت ساسانی
بیش از چهارصد سال، حضور مداوم را در مرزها و میادین نظامی تجربه نموده بود; رومیان، کوشانیان، هپتالیان، کیداریان،
ارمنیان و عربان به واقع مردمانی بودند که ساسانیان گاه به صورت منفرد و هر از گاهی
به صورت مجتمع با آنان به جنگ پرداخته و تقریبا در آن نبردها نیز فائق بیرون آمده
بودند و کمی پیش از برآمدن مسلمانان عرب در مرزهای جنوبی ایرانشهر، سپاه ساسانی تا
اسکندریه مصر پیش تاخته بود و در حالی که سوریه و فلسطین را در چنگ داشت، پایتخت
امپراتوری روم شرقی را در ابتدای آبراهه بسفر محاصره نموده بود. با وجود این، حدود
بیست سال پس از این حوادث، در سه جنگ پی درپی قادسیه، جلولا و نهاوند چنان شکستی از
اعراب متحمل شد که سرنوشت سیاسی و تمامی آینده ایرانیان را برای همیشه تاریخ، متحول
نمود و از ساسانیان جز خاطره ای مبهم باقی ننهاد.
خلاصه ماشینی:
"مقدمه پدیده دولت ساسانی در فرآیند تحولات تاریخی ایران زمین، پس از طی زمانی دراز، و از بطن تحولاتی دشوار و پیچیده که از روزگار حضور یونانیان، مقدونیان و اشکانیان بهوجود آمده بود، در صحنه سیاست و اعتقاد مردم ایران ولادت یافت و با وجود آن که در تمامی دوران طولانی حیات خویش (224ـ652م) از هر سو با دشمنان خارجی درگیر بود و بحران های عمیق اجتماعی و اقتصادی خود را نیز به دنبال می کشید، هم چنان پایدار ماند.
به هر حال، سقوط دولت ساسانی به گونه ای چشم گیر، آینده سیاسی و فرهنگی ایرانیان را رقم زد و آن چنان تأثیری نمود که یونانیان با تمامی جنبه های روابط و حضور طولانی فاتحانه شان در ایران هرگز به آن دست نیافتند و هم چنان که حضور آنان در ایران طولانی بود سقوط آنان نیز به صورتی متدرج رخ داد و اشکانیان نیز که بهوسیله رومیان، طی قرن ها تضعیف شده بودند و آن گاه که به دست ساسانیان از پای درآمدند خاطراتشان به زودی دگرگون گردید یا چنان فراموش شد که هنوز نیز به زحمت و ابهام می توان آنان را یافت و تنها ساسانیان بودند که با سقوط سریع خویش راه را برای گسترش اسلام، آن هم به شکلی پایدار در ایران باز نمودند.
19 به رغم این که در اواخر عهد ساسانی، نهضت مزدک در جامعه ایرانی به شدت سرکوب و مانویت نیز در تعقیب و آزار متعصبان، از ایران زمین گریزان شده بود و مسیحیت هم جایی برای رشد نداشت، اما مذهب انحصاری زردشت، دیگر نمودار وحدت معنوی ایرانیان نبود، زیرا کثرت رفتارهای مذهبی، مدیریت های انحصاری دولتی و جدایی طبقاتی، موجب بی اعتمادی مردم ایران به دین و دولت، و از _______________________________ 16- آرتور کریستن سن، همان، ص314."