چکیده:
صحابه نگاری به عنوان بخشی از علم رجال، ارتباط تنگاتنگی با حوزه سیره شناسی و حدیث
دارد. حقیقت آن است که علما و مورخان در این حوزه، تلاش وسیعی کرده اند و حجم عظیم
کتاب هایی که به گونه ها و از زاویه های مختلف به این موضوع پرداخته اند شاهد این
مدعاست. نوسان های زیادی که در سیر تکوین دانش صحابه نگاری در طول بیش از ده قرن
انجام شده، این شاخه از علم رجال را به بخشی عظیم، مهم و مستقل از دیگر بخش های
رجال و سیره تبدیل کرده که شاید هنوز محققانی که در حوزه سیره نگاری و تاریخ اسلام
تحقیق می کنند توجه لازم را به این کتاب ها ندارند یا بدون درک صحیح از کیفیت تدوین
آن ها و آگاهی به نواقص و اشتباه های زیاد موجود در آن ها کمتر با دیده نقد، مطالب
این گونه کتاب ها را بازگو می کنند. از این رو این مقاله، قدم کوچکی است برای
آشنایی اجمالی با این کتاب ها.
خلاصه ماشینی:
"هم چنین از آن جا که حضور و ورود صحابه در آن مناطق به عنوان میراث فرهنگی و محلی آن مناطق به شمار می رفت، صحابه نگاران محلی، ثبت نام صحابه و تدوین این گونه کتاب ها را از وظایف دینی و ملی خود می دانستند، چنان که حمزة بن یوسف سهمی (متوفای 427ق) مؤلف تاریخ جرجان هدف از تألیف این کتاب را چنین بیان می کند: من چون دیدم که بسیاری از مردم و علما نسبت به شهرهای خود تعصب نشان داده و به ذکر مفاخر و فضلای خود، اعم از ورود اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آن شهرها و نیز انتساب برخی از خلفا و امرا و علما بدان شهرها کتاب ها نوشته اند، اما درباره جرجان با این که مفاخر زیادی دارد هیچ یک از مشایخ و علمای ما همت نگماشته است، از این رو تصمیم به نوشتن این کتاب گرفتم.
از جمله این روایات که مورخان اهل تسنن و تشیع نقل کرده اند لعن امام علی(علیه السلام) در نماز، بر معاویه، عمرو بن عاص، ابو الاعور سلمی، ابوموسی اشعری، ولید بن عقبه، حبیب بن مسلمه، عبدالرحمن بن خالد بن ولید و ضحاک بن قیس است;40 تمامی این افراد از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) هستند،41 اما اهل سنت بر اساس همان نظریه عدالت صحابه این را جایز نمی دانند، هر چند کسی چون ابوسفیان باشد که ابن عبدالبر در شرح حال او با این که روایاتی نقل کرده که بر کفر ابوسفیان صراحت دارد، اما می گوید: بدتر از این روایات نیز نقل شده، اما من خوش ندارم آن ها را نقل کنم."