چکیده:
این مقاله سعی دارد به مطالعه نقادانه وضعیت موجود مطالعاتی و تحقیقاتی در مورد تدوین سند استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد تا ضمن کشف انواع مطالعات موجود، چرایی عدم تدوین سند استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز بررسی نماید. بر این اساس، سوال اصلی مقاله این است که آخرین وضعیت مطالعاتی و تحقیقاتی درباره استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چگونه است و چرا جمهوری اسلامی ایران از یک سند مدون و رسمی استراتژی امنیت ملی برخوردار نیست؟ برای پاسخ به این سوال به بررسی و نقد ادبیات موجود شامل مطالعات و تحقیقات مکتوب و در دسترس در باره سند استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می پردازیم. این مقاله با بررسی آخرین مطالعات در حوزه تدوین سند استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، به این نتیجه می رسد که این روش ها بیش از آنکه به یک سند استراتژیک آینده نگر شباهت داشته باشند، تحلیل هایی هستند که می توانند «روش مبتنی بر مولفه های استراتژی» را در رسیدن به یک سند مدون و برنامه ای برای عمل یاری رسانند.
خلاصه ماشینی:
"این مسئله در کتاب گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران بهویژه در جاهایی نمودار میگردد که سخنان مسئولان، همچون رفسنجانی و خاتمی، در حالی بهعنوان سندی برای اثبات گفتمان مورد نظر ذکر شده که از ذکر اسنادی مؤید بر وجود اجماع در جامعه، حتی در سطح نخبگان، اشاره نشده است؛ برای مثال، این مسئله میتواند با ایجاد چالش در این اثر همراه باشد که دولت آقای هاشمی رفسنجانی یا خاتمی بر گفتمان توسعهمحور تأکید داشت، ولی چرا در موضوعات مهمی همچون سیاست خارجی همچنان بر حفظ مواضع برخواسته از گفتمان بسطمحور اصرار گشته است.
همچنین در نگارشهای صورتگرفته به قبل و بعد از گفتمان مربوطه و شرایط زمانی و مکانی ظهور گفتمان توجه نشده است؛ برای مثال، در کتاب گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران گفتمانها طوری بیان شدهاند که گویا میان گفتمان زمان رفسنجانی با خاتمی هیچ رابطهای وجود ندارد و شرایط داخلی و خارجی مؤثر بر ایجاد گفتمان توجه مناسب مبذول نشده است؛ به همین دلیل، است که صرف ظهور دولت جدید با تولید روش جدید در امنیت ملی همزمان دانسته شده است.
البته این بدان معنا نیز نیست که جمهوری اسلامی ایران در رفتار امنیتی خود سلیقهای عمل کرده و همان طور که ذکر شد، میتوان بدون وجود یک سند از میزان مناسبی از قاعدهمندی در رفتار استراتژیک برخوردار بود؛ برای مثال میتوان تلاش در جهت نشان دادن عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی، حمایت از حزبالله لبنان، و مخالفت با حضور آمریکا در منطقه را در زمرة رفتارهای ثابت و افزایش یا کاهش روابط با روسیه و اتحادیة اروپا را در زمرة اصول متغیر حاکم بر این رفتار دانست."