چکیده:
علامه طباطبائی در اصول فلسفه و روش رئالیسم، برای نشان دادن ارزش ادراکات و خارجنمایی مفاهیم کلی کوشیده است تا آنها را از طریق ادراک حسی مربوط به واقعیتهای عینی نشان دهد و ازاینرو تحلیلی از ادراک حسی به دست داده است. در نظر او ادراک حسی حاصل تأثیر محسوس عینی بر اندام قوه حسی و تشکیل پدیدهای مادی در آن است. این پدیده مادی معلوم به علم حضوری است و سبب حصول صورت حسی در حاس و شکلگیری ادراک حسی است؛ اما او در بدایة الحکمه و نهایة الحکمه تأثیر محسوس بر اندام حسی و فعل و انفعالات مادی به وجود آمده در آن را علت معده حضور صورتهای حسی و خیالی نزد نفس دانسته است. صور حسی و خیالی، صورتهای قائم به ذاتاند که نفس به آنها علم حضوری دارد و با اعتبار خاصی درباره آنها و مقایسه با محسوسات خارجی که منشأ آثار خارجیاند، از آنها علم حصولی میسازند. نظریات او در این کتابها با هم یکسان نیستند و تا اندازهای ناسازگارند. با توجه به اینکه کتابهای بدایة الحکمه و نهایة الحکمه آثار نهایی علامه طباطبائی هستند، نظریه نهایی او را باید نظریهای دانست که در این کتابها ارائه شده است؛ یعنی ادراک حسی اعتبار خاصی است که ذهن نسبت به صورت مجرد مثالی معلوم به علم حضوری اعمال میکند.
خلاصه ماشینی:
"همانگونه که در سخنان علامه دیده بودیم، متعلق علم حضوری، پدیده مادی تشکیلشده در اندام حسی است، نه صورت حسی (البته معلوم به علم حضوری بودن همه صورتها از جمله صورتهای حسی مورد قبول علامه طباطبائی است و تردیدی در آن نیست؛ اما سخن در این است که علامه اثر مادی پیداشده در اندام حسی را مقدم بر صورت حسی و سبب حصول صورت حسی دانسته و خود استاد شهید نیز در پاورقی بر اصول فلسفه همین نکته را بیان کرده بود؛ اما در درسهای منظومه به گونه دیگری سخن گفته است).
این اعتبار که به وسیله عقل صورت میگیرد در سخنان ایشان بیش از این توضیح داده نشده است، اما میتوان آن را اینگونه بیان کرد: پس از آنکه انسان از طریق قوای حسی با تأثر از شیء مادی آماده شد که صورت مجرد آن شیء را در عالم نفس حاضر کند و به آن علم حضوری یابد (با توجه به ارتباطی که با شیء مادی دارد)، آن صورت را صورت حاکی از ماهیت شیء خارجی در نظر میگیرد و به واسطه آن از شیء خارجی نیز آگاه میشود، اما از آنجاکه این آگاهی او از شیء مادی خارجی با وساطت آن صورت مجرد معلوم به علم حضوری است، آگاهی حصولی است.
نتیجهگیری با توجه به مجموع سخنان علامه طباطبائی در اصول فلسفه و روش رئالیسم و بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، بهطور قاطع میتوان گفت: رویارویی اندام حسی با شیء محسوس، انفعال اندام حسی، اعصاب و مغز از شیء محسوس و پدیدههای مادی به وجود آمده در آنها زمینهساز ادراک حسیاند، اما ادراک حسی حقیقتی است که به دنبال فراهم شدن این شرایط حاصل میشود."