Abstract:
داستان شیخ صنعان، شرح آزمون دشوار ترک خود است. این مضمون در دیگر متون نیز تکرار شده است، این پژوهش در جستجوی پاسخ به این سوال است که چه عواملی این روایت را در میان حکایتهای با مضمون همسان برجسته میکند. سبک خاص عطار و تکنیکهای داستانی او سبب شده تا محتوا و صورت داستان تناسب و هماهنگی منسجمی داشته باشند. از جمله این موارد گفتگو و لحن گفتگوهای اشخاص است که به تناسب دگرگونی حالات روحی شخصیت اصلی - شیخ - تغییر میکند. شخصیتهای فرعی -شاگردان شیخ- نیز به اقتضای جایگاه اجتماعی و روانیشان و در واکنش به دگرگونیهای او، زبان و لحن گفتارشان دگرگون میشود. مجموع گفتارها و لحن اشخاص "گفتمانی" را در داستان شکل میدهد.
به سبب کیش ترسایی بانوی دلربای شیخ، جلوه های آفتاب در هر گوشه داستان به چشم میخورد، به هنگام فراق او فضا و تصاویر داستان تیره میشود. در حادثه ای اینگونه سهمگین، شیخ پارسا و خوشنام داستان درگیر انواع کشمکشها میشود و عطار بخوبی توانسته از انواع کشمکشها در پیشبرد داستان بهره گیرد. تداعی معانی و فضاسازی نیز در تبلور محتوا در صورت نقش مهمی دارند. بررسی هنرمندی و خلاقیت عطار در بازنمود محتوا در صورت، موضوع این گفتار است.
Machine summary:
ک تحلیل انتقادی گفتمان ، فرکلاف : صص ٩٢-٩٨) در این پژوهش به این سوالها پاسخ داده میشود؟ ١- چگونه و با چه ابزاری این مضمون عاشقانه - عارفانه در صورت آن متبلور شده است ؟ ٢- کدامیک از عناصر داستان نقش برجسته ای در نشان دادن هنر داسـتانپردازی عطـار در داستان شیخ صنعان دارد؟ پیش ازاین نیز درباره داسـتان شـیخ صـنعان تحقیقـاتی صـورت گرفتـه ازجملـه دکتـر پورنامداریان در مقاله «تفسیری دیگر از شیخ صنعان » به تاویل عرفانی این روایت میپردازد.
گفتگوها را در این داستان میتوان به دو بخش تقسیم کرد : ٢-٢-١-گفتگوی شیخ با بانوی ترسا به لحاظ معنا و صورت گفتگوی شیخ با بانوی ترسا در نخستین رویاروئیها، اندیشه ها و ویژگیهای شخصیتی او را نه تنها در معنا که در لفظ نیز آشکار میکند: شــیخ گفــتش چــون زبــونم دیــده ای لا جـــــرم دزدیـــــده دل دزدیـــــده ای یـــا دلـــم ده بـــاز یـــا بـــا مـــن بســـاز در نیـــاز مـــن نگـــر چنـــدین منـــاز از ســـــر نـــــاز و تکبـــــر درگـــــذر عاشــــق و پیــــر و غــــریبم در نگــــر عشق من چون سرسـری نیسـت ای نگـار یـــا ســـرم از تـــن ببـــر یـــا ســـر درآر (منطق الطیر:ص ٢٩١) به لحاظ معنا، عاشقی با معشوق خود سخن میگوید ، با نگاه به سـنت ادبـی و فرهنگـی دوره سرایش شعر و توجه به «عالم مقال » شعر عاشقانه سبک عراقی ، ایـن ارتبـاط چنـدان طبیعی نمینماید، در سنتهای ادبی ، عاشق رودررویی با معشوق را که بسیار دیریاب است و چندان دست نمیدهد، مغتنم میشمارد و با او از شیفتگی و سـودای عشـق میگویـد، امـا در اینجا عاشق از سر تحکم از خود میگوید.