چکیده:
نهضت اصلاح دینی در قـرن شـانزدهم (رفرماسـیون ) بـه رغـم همـه تشـابهات و همسانی ها، تفاوت های جدی و اساسی با نهضت های اصـلاحی معاصـر در جهـان اسلام دارد که البته در یک نگاه مقایسه ای این نقاط افتراق ، گاه نقطـه قـوت یـک جریان محسوب می شوند و گاه نقطه ضعف آن . از مهم ترین وجوه افتراق می تـوان به موارد زیر اشاره کرد: وجود پشتوانه هـای فلسـفی و الاهیـاتی قـوی در نهضـت اصلاح دینی و فقدان یا ضعف آن در جهان اسـلام ؛ بهـره منـدی جهـان اسـلام از نگرشی الاهیاتی که از برخی نقاط ضعف در الاهیات مسیحی مصون بود؛ بها دادن به تفکر تجربی در مغرب زمین و بی توجهی به آن در جهان اسلام ؛ تفـاوت اساسـی در جهان بینی و انسان شناسی در جهان اسلام و غرب ؛ فراگیری اصلاحات دینـی و توده ای شدن آن در غرب بـر خـلاف جهـان اسـلام ؛ توجـه بـه ابعـاد اجتمـاعی و مولفه های مربوط به آن مانند قانون ، مشـروطیت ، آزادی ، تفکیـک قـوا، عـدالت ، و توجه به دنیا به عنوان مقدمه ای برای آخرت در جهان اسلام ، در برابر آخرت گرایـی صرف پروتستانی ؛ وجود کانون های قدرت مـدنی و اجتمـاعی در مغـرب زمـین ، بـه عنوان عاملی موثر در مهار حکومت های اقتدارگرا. در این مقاله این وجوه افتراق را می کاویم .
خلاصه ماشینی:
نقطه آغاز این تحولات در آغاز قرن شانزدهم بـود که فروش آمرزش نامه ها، خشم کسانی چون لوتر را برانگیخت و او را به نوشتن پیشنهادهای نـود و پنج گانه معروف ترغیب کرد و همین جرقه کوچک انفجار عظیمی در حـوزه اندیشـه و اجتمـاع موجب شد که جهان مسیحی را دچار دومین انشقاق بزرگش (بعد از جـدایی کلیسـای ارتـدوکس شرق از کلیسای کاتولیک غرب در ١٠٥٤) کرد و اروپا را وارد مرحله پرکشمکشی کرد کـه وقـوع جنگ های دینی از نتایج آن بود و حتی امروزه نیز جغرافیای سیاسی اروپا حاصل همان اختلافـات و توافقاتی است که تا یکصد و پنجاه سال پس از آن به وقوع پیوست .
اما در جهـان اسـلام بـه طـور کلـی جریان هـای اصـلاحی در چنـد نقطـه مهـم جغرافیـایی رخ داد: مصر و کشورهای هم جواری که جامع الازهر مقتدای فکری و دینی شان بود؛ ترکیه با توجه به میراث دینی و فرهنگی کهن و نقـش مـؤثر آن در تحـولات منطقه به خصوص از زمان تأسیس قسطنطنیه به عنـوان پایتخـت امپراتـوری عثمانی ؛ عراق و مناطق هم جوار که قرابت هـایی قـومی بـا مصـری هـا و سـایر اعـراب داشتند، اما به لحاظ دینی رویه جدایی داشتند و به تفکر شیعی و ایرانـی تعلـق خاطر بیشتری نشان می دادند؛ ایران ، به عنوان کشوری مهم و تاریخی ، که بنـا بـه علایـق ملـی و مـذهبی ، پیوندهای عمیقی با همسایگانش داشت و در عین حال از کشورهای عربی بنـا به ملاحظات قومی و ملی جدا بود؛ شبه قـاره هنـد و کشـورهایی ماننـد هندوسـتان و پاکسـتان کـه در موقعیـت جغرافیایی مهمی قرار داشته و دارند و انبوهی از جمعیت را در خود جای داده اند و در یکصد سال اخیر، پذیرای تحولات مهمی بودند و پیش از آن نیز به مـدت طولانی با پدیده استعمار و تبشیر سروکار داشته اند.