چکیده:
استدلال های تجربی، با مزایایی چون سادگی و قابل فهم بودن برای عموم، از جمله براهینی هستند که در کنار براهین عقلی و شهودی برای اثبات وجود خدا به کار گرفته شده اند. تحقیق حاضر به بررسی این نوع براهین نزد علامه طباطبایی و تفکر سده بیست مغرب زمین پرداخته و ضمن ارزیابی غنای هر یک، وجوه تمایز و اشتراک آنها را دنبال نموده است. برهان نظم، حدوث، و برهان مبتنی بر رویکرد تکاملی از براهین مشترک آنان، البته با تفاوت هایی در دامنه بحث ، محسوب می شود. به علاوه، هر کدام دلایلی مخصوص به خود نیز داشته اند. در مسئله مصادیق تفاوت ها باید گفت برهان حدوث نزد غربیان تنها در معنای حدوث زمانی و صرفا درباره عالم به کار رفته است، در حالی که علامه طباطبایی از حدوث علی نیز در سه حوزه عالم، نفس، و اجسام بحث کرده است. خصلت انتزاعی فیزیک قرن بیستم و نیز برهان حرکت، به ترتیب از دلایل خاص مورد تمسک الهیات قرن بیستم و علامه بوده است.
خلاصه ماشینی:
» (طباطبايي ، بي تا، ج ٥، ص ٤٨-٥١) بدين ترتيب ، دانسته مي شود که برهان نظم به طور جدي در قرن بيستم جريان داشته و علامه نيز از آن در استدلال هاي تجربي خويش بهره جسته است ؛ ليکن در مقايسـه بـراهين اين دو، بايد بگوييم نگاهي عميق بر مطالب به دست آمده فوق روشن کننـده آن اسـت کـه تفاوت هاي آنها بعضا در تقريرهاي متفاوتي که در برهان نظم علامـه بـه چشـم مـي خـورد است .
البته علامه خود در اينجا راه حلي براي تصحيح اين استدلال ارائه داده و بيـان مـي دارد که : «اگر حرکت جوهري را بپذيريم و برهان حدوث را براساس آن بنـا کنـيم ، آن مقدمـه تمام و استدلال مورد نظر نتيجه بخش خواهد بود (تدين ، ١٣٨٧، ص ٤٥٧) مسئله مهم ديگري که در اينجا لازم است بيان گردد آن اسـت کـه عـلاوه بـر اسـتدلال مبتني بر حدوث که هم در ميان متفکران قرن بيستم و هم نزد علامـه طباطبـايي - البتـه بـا تفاوت هايي که ذکر شد - برهاني بر اثبات وجود خدا محسوب مـي شـود، نظريـه مشـترک ديگري با مضمون آفرينش مداوم خدا نزد هر دو مطرح شده و هر دو بـا توجـه بـه نظريـه اخير نيز بر وجود خداوند استدلال کرده اند.