چکیده:
اگر اختلاف و تعارض به عنوان واقعیتی غیر قابل انکار در جوامع بشری به درستی مدیریت نشود، می تواند به تنش و حتی بحران در جامعه منجر شود. از این روی، امروزه شاخه ای از دانش مدیریت به بررسی عوامل و زمینه های پیدایش تعارض و راه های مقابله با آن اختصاص یافته است. بررسی سیره نبوی نشان گر آن است که در جامعه اسلامی عصر نبوی نیز عوامل و زمینه های مختلفی برای بروز تعارض وجود داشته است و پیامبر6 با درایت و کاردانی، این تعارض ها را مدیریت می کردند. این نوشتار با بهره گیری از مفاهیم و مباحث مطرح در زمینه مدیریت تعارض، می کوشد بسترهای بروز تعارض در جامعه اسلامی عصر نبوی را در دو بخش متغیرها و عوامل ساختاری و متغیرها و عوامل انسانی شناسایی نماید.
The dispute and controversy as an inevitable reality in human societies could lead to tension and even crisis unless it is truly managed. Consequently، nowadays a branch of management has been devoted to the study of the grounds of the emergence of Conflict and the way of confrontation with it. The investigation of prophet's conduct indicates that in the Islamic community at the age of the prophet، there have been various grounds for the emergence of Conflict and Prophet (PBUH) managed these Conflict through insight and efficiency. Utilizing the well-known concepts and issues concerning the management of Conflict، this writing tries to identify the grounds of the emergence of Conflict in the Islamic community at the age of the prophet in two sections of variables and the structural elements as well as variables and Humanistic elements.
خلاصه ماشینی:
"حسین حسینیان مقدم در اثر خود، ضمن توجه به روابط مهاجران و انصار، به اختلافهای میان گروهی و درون گروهی آنان میپردازد با مطالعه این کتاب میتوان برخی از زمینههای اختلاف در جامعه نبوی را شناخت.
با حضور مهاجران در مدینه، اوضاع سخت اقتصادی خود را نشان میدهد به گونهای که برخی از مسلمانان برای تأمین قوت روزانه خود در مضیقه قرار میگیرند و حکومت اسلامی نیز در آن شرایط نمیتوانست آنگونه که شایسته است به ایشان کمک نماید.
آمده است که عمر بن خطاب پس از مهاجرت به مدینه میگویند: هنگامی که در میان قریش بودیم بر همسران خود چیرگی داشتیم، تا این که بر انصار وارد شدیم و دیدیم که زنانشان بر مردان چیرگی دارند و از این پس بود که زنان ما نیز این شیوه را از آنان آموختند.
برخی از گونههای منفی شخصیتی به قرار ذیل هستند: الف) پرخاشگر: این گونه افراد هنگامی که کارها درست پیش نمیرود یا مشکلی پدید میآید به جای همکاری و ارایه راهحل با تهدید و آزار دیگران به اطرافیان حمله میکنند و با بروز رفتار احساسی باعث ناآرامی بیشتر میشوند و بر شدت تضاد و اختلاف میافزایند.
این عواطف اگر در جای خود استفاده شوند ضامن سلامت و سعادت انسان و جامعه هستند اما اگر به هر دلیلی از مسیر اعتدال خارج گردند، میتوانند با به جای نهادن پیامدهای منفی باعث بروز اختلاف و تضاد میان افراد شوند و در آخر، جامعه را با ناآرامی و تنش روبرو گردانند."