چکیده:
«ماهیت» و «وجود» از جمله مفاهیم بنیادی و کلیدی در فلسفه می باشد و هر کس اندک آشنایی با متون فلسفی داشته باشد، با این دو مفهوم بیگانه نیست. بی تردید، تبیین مفهوم وجود و ماهیت که جزو اساسی ترین مفاهیم فلسفی است، موجب تبیین بسیاری از مسائل فلسفی خواهد بود که شناخت آنها بر این پایه استوار شده است.نوشتار حاضر تحقیقی است به روش کتابخانه ای و مطالعه اسنادی که حول برخی از مباحث عمده در رابطه با چیستی و ماهیت ماهیت پرداخته است. تبیین این مباحث کمک شایانی به تبیین مسئله وجود و اصالت آن، که از دیرباز در میان فلاسفه مورد مناقشه و گفت وگو بوده، خواهد کرد.مهم ترین یافته این تحقیق توجه به حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، تفاوت میان سالبه المحمول و سالبه حقیقی، توجه به اعتبارات ماهیت برای تبیین و واکاوی اشکال معروف ارتفاع نقیضین در مرتبه ذات ماهیت است.
خلاصه ماشینی:
"هیچ یک از فلاسفه قایل به اصالت وجود و ماهیت، هر دو، نشده و شاید هیچ فیلسوفی نتواند قایل به اصالت هر دو گردد؛ زیرا اصالت هر کدام مستلزم عدم اصالت دیگری است و فرض این است که در خارج از ذهن یک حقیقت بیشتر نیست و لازمه قایل شدن به اصالت هر دو این است که هر حقیقت واحدی در خارج دو حقیقت متباین باشد، آن گاه حمل هریک بر دیگری ممکن نخواهد بود؛ چون در حمل، اتحاد موضوع و محمول لازم است و بین دو حقیقت متباین اتحاد ممکن نیست، درصورتی که مسلما وجود بر ماهیت حمل می گردد و ـ مثلا ـ گفته می شود: انسان موجود است (حایری یزدی، 1384، ص 23).
برای تفهیم این مطلب که در قضیه سالبه، مطلق هستی از مرتبه نفی نمی شود، بلکه هستی مقید به محدوده ذات و وجود در مرتبه ماهیت سلب می گردد ـ در پاسخ از این سؤال که آیا ماهیت در مرتبه ذات خود، موجود است یا معدوم؟ ـ گفته شده است: کلمه سلب را قبل از حیثیت قید ذکر کنید تا آنکه مسلوب همان هستی مقید به یک حیثیت خاص باشد؛ به این صورت: «الماهیة لیست من حیث هی موجوده و لا معدومه»؛ به این معنا که گرچه ماهیت در خارج یا موجود است و یا معدوم؛ ولی ماهیت، وجود و عدم و به طور کلی، هیچ صفتی را که جزء ذات آن محسوب گردد ندارد."