چکیده:
سیاست، سامان دهی و راهبرد جامعه است. مکتب اسلام، دارای
نظریه و نظام مدنی و سیاسی است. نظریه و نظامی راهبردی، یعنی
بنیادین، جامع و همه جانبه، سازوار و غایی است، و در نتیجه نظریه
و نظام سیاسی متعادل و متعالی انسانی و الهی و رو در روی نظرات
و نظامات نامتعادل و نامتعالی قرار دارد. قرآن به عنوان کتاب مکتب
اسلام، عهدهدار تبیین مبانی این نظریه و نظام سیاسی است. لازمه
قرآن پژوهی سیاسی و قرآنشناسی سیاسی و همچنین سیاست پژوهی
و سیاستشناسی قرآن و قرآنی، ابتدا شناختشناسی سیاسی قرآن
و آن گاه سیاستشناسی قرآن یا قرآنشناسی سیاست است.
شناختشناسی، اعم از معرفتشناسی، منبعشناسی (عقل، وحی
و عرف یا علم تجربی سیاسی)، روششناسی و موضوعشناسی سیاسی
قرآن میباشد. سیاستشناسی قرآن، اعم از کالبد شکافی و شناخت
ساختار سیاسی قرآن است. کالبد شکافی سیاسی قرآن، به شکل
سورهشناسی راهبردی، عملی میگردد. سوره حمد، پیش درآمد، اساس
و گزیده راهبردی قرآن به نظر میآید. رهیافت راهبردی سوره حمد،
شامل روششناسی سیاسی، تجزیه راهبردی و سرانجام تحلیل
راهبردی سوره حمد است. مقاله حاضر صرفا به تحلیل راهبردی
سوره حمد میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"1 اگر کلمه غیر مشتق یعنی جامد باشد، به معنای: خدا: معبود مطلق، ذات آشنا، مبداء هستی ـ بخش، غایت آفرینش؛ 1) اول (آخر و ظاهر ـ باطن)، ولی: نزدیک، دوستدار، برگرداننده، 2) والی: سرپرست، 3)متولی: مواظب ـ (خود) مسئول (کتب علی نفسه الرحمة)، 4) اولی: شایسته، بایسته؛ اولویت، جهتگیری، ستایش؛ مدبر کل، مدیر همگانی، بازگرداننده جملگی به اول: اسم خاص ـ جامع: سایس کل: الف ـ سیاست گذار؛ ب ـ سیاستمدار جهان هستی، نظام احسن آفرینش: اول) در: 1.
احمقانه از سنان رحمت مجو زان شهی جو کان بود در دست او (مولانا) 3 ـ «مالک یوم الدین» (4) (پادشاه روز جزا): ترکیبات: «مالک + یوم + الدین»، «مالک + یوم الدین»، «مالک یوم الدین»: مالک: الف ـ مالک، دارنده حق، حاکمیت و قدرت تصرف؛ ب ـ ملک، حاکم و فرمانروای، روز (آشنای) دین، روزی آشنا، که خود به شکل تکوینی و فطری دانسته و به صورت کلی و اجمالی بر کلیت آنها دانا هستیم، خواه دوره دین مداری و مدنی، یعنی همیشه تاریخ و سیر آن، خواه غایت هستی و تاریخ و نهایت آن، به اعتباری دیگر، دار و دوره گشت و کشت به ویژه و در نهایت دار و دوره بازگشت و برداشت.
بر این بنیان چیستیشناسی راهبردی و حاکمیتی، اصول مبانی سیاسی و مدیریت راهبردی عبارتند از: 1 ـ عبادت ـ استعانت الهی /پرستش ـ یاری خدا؛ قاعده الف: عبادت: تعیین ـ ترسیم ـ تنظیم حاکمیت، فقط بر اساس، در جهت و به سو و برای او و با تسبیح و تقدیس الهی، زیرا تنها او شایسته و بایسته عبادت، بندگی و پرستش میباشد: «ایاک نعبد» (تنها تو را میپرستیم) فقط و مطلقا: اطاعت و پیروی احکام، حاکمیت و حکومت، تو: خدا، توسط: (نوع) انسان، بر اساس: اختیار، اراده ـ تدبیر با خاصگی: خلافت ـ حکومت بر زمین و زمینیان در زمان."