چکیده:
در اندیشه سیاسی شیخ الرئیس «عصمت» آنقدر مهم است که حتی با
رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله که وحی الهی متوقف میشود، باز هم باید معصوم
منصوب از سوی ایشان، پرچم زمامداری را به دست گیرد و مردم نیز
مکلفاند همانگونه که از پیامبر اطاعت میکردند، از جانشین وی نیز
اطاعت کنند. پیامبر کار قانونگذاری را به نحو احسن به پایان رسانیده،
ولی کار زمامداری هرگز به اتمام نمیرسد، مگر اینکه قیامت فرا رسد
و جامعه بشری منقرض گردد.
در این کنکاش ابتدا سیاسی بودن اسلام را به عنوان اصل موضوع
پذیرفتهایم و آنگاه این سؤال را مطرح کردهایم که سیاسی بودن اسلام
ذاتی است یا عرضی و در نهایت، ثابت کردهایم که در اندیشه سیاسی
فیلسوف بزرگ اسلامی، عصمت از جایگاه ویژهای برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
"بیشتر است: کیف یجوز أن لا یوجد و ما هو متعلق بوجوده مبنی علی وجوده موجود؛18 چگونه ممکن است که چنین انسانی موجود نشود، حال آنکه آنچه به وجود او وابسته و بر وجود او مبتنی است، موجود باشد؟ وجوب بعثت پیامبر و ویژگیهای ایشان اکنون که معلوم شد زندگی بشر اجتماعی است و نیاز بشر به قانونگذاری و عدالت به مراتب بیشتر از نیاز او به مژههای چشم، ابروها، گودی کف پا و سایر چیزهاست، همچنین خیر بودن نظام آفرینش به وجود انسان قانونگذار و عدالتگستر وابسته است و وجود او ممتنع نیست و حتما هم باید از جنس بشر باشد و خداوند نیز بر همه امور اشراف و احاطه دارد و آنچه مقتضای حکمت و عنایت است فروگذار نمیکند، پس باید پیامبری مبعوث شود تا جوابگوی همه نیازهای مادی و معنوی بشر باشد.
حال سؤال این است که پس از پیامبر چه باید کرد؟ آیا کلیه ویژگیهای یک پیامبر که عبارت از وحی، عصمت و اعجاز است، تعطیل میشود یا تنها برخی از این امور به تعطیلی میگراید؟ به اعتقاد بوعلی سینا، وجود شخص پیامبر همواره تکرار نمیشود، زیرا مادهای که قابل چنین استعدادی باشد، کمتر تحقق پیدا میکند، بنابراین: یجب لامحالة أن یکون النبی صلیاللهعلیهوآله قد دبر لبقاء ما یسنه و یشرعه فی أمور المصالح الإنسانیة تدبیرا عظیما؛23 واجب است که پیامبر برای بقای قوانین خود در مورد مصالح انسانی، تدبیری عظیم به کار برد."