چکیده:
مساله عقلانیت باورهای دینی در بین اندیشمندان دینی تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. ناکارآمدی رویکردهای افراطی در حوزه های ایمان گرایی و عقل گرایی، سبب ظهور نگرش های متعدل تری در تفسیر و توجیه عقلانیت باورها و گزاره های دینی شده است. در این پژوهش ضمن اشاره ای اجمالی به جریان های افراطی عقل گرایی و ایمان گرایی و نمایندگان فکری هر کدام، سایر نگرش های معتدلی که در این زمینه وجود دارد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان نیز به برخی از راه ها یا دلایلی که تبیین کننده پذیرش عقلانیت باورهای دینی است، اشاره خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
اما اگر در حیطه باورها و اعتقادات آدمی گزارههایی وجود داشته باشد که برهانپذیر نباشد و از جمله قضایای خردگریزی باشد که از حوزه داوری عقل در خصوص اثبات یا رد کاملا بیرون باشد، در اینصورت مساله عقلانیت پذیرش اینچنین گزارههایی بدین صورت قابل طرح است که بر اساس چه ملاکها و ضوابطی انسان حق پذیرش و باور چنین گزارههایی را دارد.
در این نگرش پذیرش برخی از باورهای دینی همچون اعتقاد به وجود خدا، صفات و افعال او ، نبوت ، معاد و امامت در گرو اثبات پذیری عقلی آنهاست زیرا امور یاد شده از اصول اساسی دین هستند که پذیرش تقلیدی آنها ابدا ممکن نیست و هر شخص باید با دلایل عقلی و از راه فکر و نظر به آنها ایمان آورد.
در اندیشه شیعه نیز به دلیل این که اصل امامت و عصمت امام همچون نبوت از اصول دین به شمار میرود و با مبانی عقلی کاملا قابل اثبات است، به همین جهت همه گزارههای دینی که از سوی امام معصوم بیان شده است – البته به شرط صحت سند و تمامیت دلالت- از اعتبار و حجیت برخوردار است و اعتقاد به آن ها امری کاملا معقول است حتی اگر عقل راهی برای اثبات آنها نداشته باشد (جوادی آملی، 1386:/423).
معیار یاد شده یعنی تائید بواسطه نقل معتبر از جمله راههای اساسی پذیرش یک باور و گزاره دینی است اما باید توجه داشت که در رویکرد یاد شده باورها یا باید از راه اثبات عقلی پذیرفته شوند و یا از راه استناد به نقلی که صحت سند آن از سوی عقل مورد تایید قرار گرفته است.