چکیده:
معنای لغوی استطاعت قدرت است و به همین معنا در قرآن استعمال شده است. از همان ابتدای نیمه ی نخست قرن اول هجری از استطاعت سوال می شده و روایتی از حضرت علی به دست ما رسیده که ایشان به تبیین استطاعت پرداخته اند. در پی گذشت زمان اصطلاح استطاعت کلامی به وجود آمده و طبق گزارش-های تاریخی زراره بن اعین از جمله کسانی است که در این مساله دست به تالیف زده است. دو قول اصلی استطاعت مع الفعل و استطاعت قبل از فعل در بین فرق اسلامی طرفدارانی دارد. در درون شیعه نیز هر دو قول طرفدار داشته و دو جریان اصلی را به وجود آورده است. در مکتب حدیثی ـ کلامی قم، شیخ صدوق طرفدار استطاعت قبل از فعل و ثقه الاسلام کلینی استطاعت مع الفعل را قائل بوده است.
خلاصه ماشینی:
دقیقا معلوم نیست که اختلاف وی با هشام جوالیقی و شیطان طاق بر سر چه موضوعهایی بوده است؛ اما این که اشعری هر دوی اینها را در گروه زراره قرار میدهد و آنان معتقد به استطاعت قبل از فعل بودهاند، این احتمال داده میشود که چه بسا قسمتی از این کتاب به بحث استطاعت مربوط میشده است (نجاشی، 1407: 433ـ434).
نکتهی حائز اهمیتی که برقی در المحاسن مطرح کرده است، همان روایتی است که میگفت هیچ فعلی از افعال انسان تحقق نمییابد مگر به اراده، مشیت، قضا و قدر الاهی؛ بنابراین میتوان گفت که برقی نیز با وجود پذیرش استطاعت قبل از فعل اذعان داشته که اراده و مشیت الاهی در همهی افعال انسان جاری است (همان: 296).
علاوه بر موارد مذکور، کلینی از میان روایتهای متعدد باب استطاعت که بسیاری از آنها استطاعت قبل از فعل را افاده میکنند و شیخ صدوق متذکر آنها شده است، تنها این چهار روایت را گزینش کرده که لااقل دو روایت از آن صریح در استطاعت معالفعل است؛ بنابراین کلینی استطاعت معالفعل را قائل بوده، اما نه به گونهای که منجر به جبر گردد، بلکه ضمن حفظ اختیار انسان و معقول بودن ثواب و عقاب الاهی، استطاعت معالفعل را مطرح کرده است.
گزارش دیگری که صدوق در کتاب توحیدش نقل کرده حاکی از اختلاف درون شیعی، در زمان امام صادق است؛ در این گزارش عنوان شده که مردم در اینکه استطاعت معالفعل است یا قبل از فعل، اختلاف دارند (همان: 226).
روایت مذکور نیز حاکی از اعتقاد صدوق به استطاعت قبل از فعل است؛ زیرا در این روایت، مراحل تحقق افعال انسان در خود انسان نهفته است و سخنی از اراده و اذن و سبب مهیج و امثال آن نیست (همان: 228).