چکیده:
ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻫﻨﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺮدﻣﻲ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻓﻮﻟﻜﻠﻮرﻳﻚ، ﺑﺨﺸﻲ از ﺣﻴﺎت ﻣﻌﻨﻮی ﻫﺮ ﻣّﻠﺖ ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ .اﻳﻦ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ، ﺟﺎﻳﮕﺎه «ﻋﺎﺷﻴﻘﻲ» اﺳﺖ .در آذرﺑﺎﻳﺠﺎن اﻳﻦ ﻫﻨﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ واﻻﻳﻲ در ﻓﻮﻟﻜﻠﻮر اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ دارد و ﺳﺮﺷﺎر از ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ، ﺻﻤﻴﻤﻴﺖ و ﻋﺎﻃﻔﻪ اﺳﺖ .در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ، ﻋﺎﺷﻴﻖ ﻫﺎ زﺑﺎن ﮔﻮﻳﺎی ﻣﺮدم ﺗﺮک زﺑﺎن و ﻧﻤﺎﻳﻨﺪه ﻫﻨﺮی آﻧﺎن در اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻮده اﻧﺪ . اﻳﻦ ﭘﻴﺸﺎﻫﻨﮕﺎن ﻫﻨﺮ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ آﻫﻨﮓ و ﺳﺮودن اﺷﻌﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ، ﺑﻪ ﻗﺼﻪ و داﺳﺘﺎن ﻧﻴﺰ روی ﻣﻲ آوردﻧﺪ و ﺑﺎ ﻫﻨﺮﻧﻤﺎﻳﻲ، ﻣﺮدم را ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن آﺷﻨﺎ ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ . ﻋﺎﺷﻴﻖ ﻫﺎ، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻮازﻧﺪﮔﺎن ﻣﺤﻠﻲ ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﻮﭘﻮز )ﺳﺎز ﻋﺎﺷﻴﻘﻲ (آﻻم و اﻣﻴﺪﻫﺎی ﻣﺮدم ﺳﺮزﻣﻴﻨﺸﺎن را ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻲ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ؛ اﻧﺴﺎن ﻫﺎﻳﻲ آﮔﺎه و ﻣﻮرد اﻋﺘﻤﺎد ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻌ ﺮﻫﺎ، داﺳﺘﺎن ﻫﺎ، آﻫﻨﮓ ﻫﺎ و ﺳﺮوده ﻫﺎی ﺧﻮد ﻣﺮدم را در ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﻣﺸﻜﻼﺗﺸﺎن ﻳﺎری ﻣﻲ دادﻧﺪ .ﻋﺎﺷﻴﻖ ﻫﺎ در ﺷﺎدی ﻫﺎ و ﻏﻢ ﻫﺎی ﻣﺮدم ﺷﺮﻳﻚ ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﺎ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ واﻻی اﺷﻌﺎر و داﺳﺘﺎن ﭘﻨﺪ و ، ﻫﺎﻳﺸﺎن اﻧﺪرزﻫﺎی ﻻزم را ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲ دادﻧﺪ .وﻳﮋﮔﻲ اﺳﺎﺳﻲ ﺷﻌﺮ ﻋﺎﺷﻴﻘﻲ، ﺑﺪﻳﻬﻪ ﻫﺮ ، ﺳﺮاﻳﻲ اﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺧﻲ از اﺷﻌﺎر از رواج ﺑﺎﻻﻳﻲ در ﻣﻴﺎن اﻳﻦ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ .اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ ﻫﻨﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻴﺎﻳﻲ در رﺳﺎﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺳﺒﻚ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻨﺪ و ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻗﻮام اﻳﺮاﻧﻲ آﺷﻨﺎ ﺳﺎزد .اﺷﺎره ﺑﻪ ﺗﺎرﻳﺨﭽﻪ ﻛﻬﻦ و ﺟﺬاب اﻳﻦ ﻫﻨﺮ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ اﺷﻌﺎر ﻧﻐﺰ و ﺣﻤﺎﺳﻲ آن ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ دﺳﺘﻤﺎﻳﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع در ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ رﺳﺎﻧﻪ ﻣّﻠﻲ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد
خلاصه ماشینی:
در داستان پهلواني «کوراوغلو» که يکي از داستانهاي مهم ادبيات عاشيقي به شمارمي رود، آمده است : کوراغلو دئر من عاشيقام miqaskur oqlu diyar man a کوراغلو مي گويد: من عاشقم عاشيق ديييلم ، ايشيقام miqaiq diyilam issa عاشق نه ، بلکه نور و روشنايي ام محمدرضا درويشي (١٣٨٠)، موسيقي شناس و پژوهشگر، در «دايرهالمعارف سازهاي ايران» ادعا مي کند که در مورد ريشه و پيشينه واژه عاشيق دو استنباط مختلف وجود دارد: ١.
اغلب اين نوع داستانها که هنر عاشيقي در هر محفلي به نقل آنها مي پردازد، دو قهرمان اصلي دارد که عبارتانداز: عاشق و معشوق، همه داستان نيز حول محور سختي هاي رسيدن به معشوق دور مي زند.
در هر صورت اين کتاب و دوازده داستان آن، به دفعات در طول شکل گيري هنر عاشيقي از سوي عاشيق ها نقل شده است .
ويژگي دوم اين اشعار در اين است که ارتباطي دوسويه با فرهنگ شفاهي دارند: از يک سو عاشيق هنگام سرودن از آثار غني و سرشار فولکلوريک پيش از خود بهره مي جويد و مايه مي گيرد و از ديگر سو، اشعار عاشيق ها پس از سروده شدن، دهن به دهن ميان مردم مي گردد و پس از مدتي بخشي از فولکلور مي شود.
(آلبرايت ، ١٣٨٤: ١٧٣) عاشيق ها براي سرودن شعر خود از وزنهاي هجايي استفاده مي کنند که در ادبيات شفاهي آذربايجان گونه هايي آشنا هستند و اوزان عروضي در اين اشعار کاربردي ندارد.
بيشتر عاشيق هاي ايران با سبکها و شيوههاي مختلف هنر عاشيقي آشنايي دارند؛ اما در تقسيم بندي مکتب ها و سبکهاي موسيقي در منطقه آذربايجان ايران دقت لازم صورت نگرفته است .