چکیده:
به نظر میرسد فیلسوفان مسلمان در مسیر حل برخی مسائل فلسفی، گاه در باب بعضی مقدمات و گاه بر سر برخی قواعد فلسفی ادعای بداهت میکنند. از جمله این مسائل ، نزاع بر سر تحقق خارجی وجود یا ماهیت اشیاء است که گروهی از اندیشمندان ، دیدگاه خاص خود را در این باب بدیهی انگاشته اند. در همین راستا برخی فیلسوفان صدرایی نیز تحت تاثیر قطعاتی از کلمات ملاصدرا، دیدگاه او را در قاعدة اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ، قولی بدیهی خوانده اند. اما ازآنجاکه در آثار فیلسوف شیرازی، دست کم سه معنا برای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت یافت میشود، برخی معاصران بر این باورند که فقط تفسیر خاصی از قاعدة مزبور، که مفید تحقق تبعی ماهیت به عین وجود خارجی است ، از بداهت لازم برخوردار است و حتی سخنان اصحاب مکاتب دیگر فلسفی را در باب بداهت اصالت وجود، به سود تفسیر مورد نظر خود از کلمات صدرا کرده اند. نوشتار حاضر نشان میدهد که هر یک از اندیشمندان معتقد به اصالت وجود، دیدگاه مورد نظر خود را، که گاه با ایدة صدرا، تفاوت چشمگیر و مشتمل بر ترکیب انضمامی وجود و ماهیت در ظرف خارج بوده است ، بدیهی دانسته اند، نه آنکه مرادشان از اصالت وجود متضمن اعتباریت ماهیات نیز باشد. همچنین مقصود سایر فیلسوفان صدرایی از بداهت اصالت وجود، پذیرش ماهیات به عین وجودات خارجی نبوده است ، بلکه آنان ماهیات را ظهورات حصه های وجودی در اذهان یا کرانه های این حصه ها میانگاشتند که در این صورت بنابر مویداتی نمیتوان قول ایشان را به مثابه نظریه ای بدیهی پذیرفت .
It seems that Muslim philosophers، for salving some philosophical problems have claimed that some promises or concepts are self- evident. Of such problems is question of external actualization of existence or quiddity of things that some of thinkers argued that their views are self- evident. In this case، Sadrian philosophers under influence of Mulla Sadra، maintain that his view of the rule of principality of existence and credibility of Quiddity is self-evident. So far as in Mulla Sadra's works، however، there are three meanings for principality of existence and credibility of quiddity، some of contemporary philosophers believe that only a special interpretation of that rule makes possible to be self -evident. In this paper، it is tried to show that most of believers in principality of existence have tried to consider own view as self-evident which sometimes is different from Mulla Sadra's view and included of external composition of existence and quiddity. There are، also، other philosophers that their points of view concerning self-evidence of principality of existence is not acceptance of quiddities as external existents but they think quiddities are manifestations of ontological participations while their view can't be accepted as self-evidence theory.
خلاصه ماشینی:
"اما فرض حالت دوم ، این ابهام را در پـی دارد کـه چـرا برخـی اندیشـمندان در عین دعوی بدیهی بودن برخی قواعد فلسفی، باز هم درصدد اقامۀ برهان بر اثبات آنها برآمده اند؟ تعلیقات مطهری بر اصول فلسفه و روش رئالیسم حکایت از آن دارد که مراد او از بـداهت مقدمات تصدیقی اصالت وجود، حالت دوم است ؛ فیالمثل وی در بـاب اتحـاد خـارجی وجـود و ماهیت و ذهنی بودن تمایز وجود و ماهیت ، که یکی از مقدمات تصدیقی اصالت وجـود صـدرایی به شمار میرود، مینویسد: «اینکه هر چیزی با وجود و واقعیت خودش یک واحد را تشکیل میدهنـد و اخـتلاف و تعـدد ماهیت و وجود به حسب ظرف ذهن و معلول قوة تحلیل ذهن است ، احتیاج به اقامۀ برهان نـدارد و اگر کسی بتواند مطلب را تصور کند، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد؛ ولی در عـین حـال مـا بـرای کسانی که مایل هستند، برهان نیز اقامه میکنیم ...
اما از آن سو، قائلان به اصالت وجود و انتزاعی بودن ماهیت یا بالعکس ، مفاد این قاعـده را به تحلیل ذهنی منحصر نموده اند؛ مثلا حکیم سبزواری برای وصول به اصـالت وجـود و اعتباریـت ماهیت ، با تأکید بر تحلیلی بودن ترکیب اشیاء از وجود و ماهیت ، قـول بـه تحقـق توأمـان وجـود و ماهیت را با پنج محذور مواجه میسازد٤؛ حال آنکه اگر سخن قائلان به ترکیب انضمامی همچـون بوعلی، رجبعلی تبریزی و شیخ احسائی، که نقد سبزواری بیشتر ناظر به اوست ، بـه درسـتی فهمیـده شود، هیچ یک از محذورات صاحب منظومه پیش نمیآید؛ زیرا هیچ یک از اندیشمندان باورمنـد به ترکیب خارجی اشیاء از وجود و ماهیت ، با لحاظ وجود اختلاف در مرادات ایشان ، زوج مفاهیم وجود و ماهیت را در عرض یکدیگر اصیل نمیدانند، بلکه به اختلاف رتبی این دو و تحقق وجود هم زمان آنها در ظرف خارج اذعان دارند، شاید به همین دلیل برخی صدرائیان مدقق در عین عـدم پذیرش قول مزبور، به ضعف ایرادات سبزواری تفوه نموده اند."