چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی منظری جدید
برای روند تغییر و تحول جهان هستی و پدیدههای آن در اختیار اندیشمندان گذاشته و بسیاری از
نظریهپردازان با توجه به مولفههای اساسی این پارادایم به ارائه دیدگاههای جدید خود در حوزهها ی علم ی
کاوشگر ی » گوناگون چون علوم تربیتی پرداختهاند. برای دستیابی به این هدف، نخست با استفاده از روش
به نقد و بررسی نظریههای تحول تربیتی و توضیح دو ضعف عمده آنها (تحوی لگرایی و ،« فلسفی انتقادی
چهارچوب نظری مقاله ،« نظریه سیستمهای پیچیده انطباقی » ایدئولوژی کنترل) پرداخته شد. سپس، با اشاره به یعنی نظام تعلیم و تربیت به مثابه سیستم پیچیده انطباق ی توض یح داده شد. در ادامه، پس از تشر یح نقش دلالتهایی برای فرایند ،« استنتاج منطقی » در تحول سیستمهای پیچیده تربیتی، بهکمک روش « جریان دانش » تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی فراهم شد. نتایج حاصل از این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که نظریه پردازان پیچیدگی ضمن تایید بسیاری از دیدگاههای پیشین در خصوص تحول تربیت ی و مهم دانستن آنها، سعی دارند از منظری کل نگر به فرا یندها ی تحول نگر یسته و پژوهش گران را از افتادن در ورطه به جا ی « کنترل توز یعی » تحویلگرایی برحذر دارند. همچنین، آنها با جا یگزینی پیشنهاد هایی چون
پاسخی به چالش کنترل در اجرای طرحهای تغییر و تحول ،« پایین به بالا » و « بالا به پایین » راهبردهای غالب
ارائه می کنند.
خلاصه ماشینی:
در دﻫﻪﻫﺎي اﺧﯿﺮ، »ﭘﺎراداﯾﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ« ﻣﻨﻈﺮي ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮاي ﺗﻮﺿﯿﺢ و ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺟﻬﺎن و روﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮل ﭘﺪﯾﺪهﻫﺎي آن در اﺧﺘﯿﺎر اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﮔﺬاﺷﺘﻪ و ﺑﺴﯿﺎري از ﻧﻈﺮﯾﻪﭘﺮدازان ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎي اﺳﺎﺳﯽ اﯾﻦ ﭘﺎراداﯾﻢ ﺑﻪ اراﺋﻪ دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎي ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮد ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ.
ﻃﺒﻖ ﻧﮕﺎه ﺳﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ اواﯾﻞ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ اداﻣﻪ داﺷﺖ، ﺗﻤﺎم ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ذرات ﮐﻮﭼﮏ و ﺑﺰرگ ﺟﻬﺎن ﺑﻪﮔﻮﻧﻪاي ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﯾﺎ در دﺳﺘﮕﺎﻫﯽ آﻣﺎري، ﻣﺒﺮّا از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ دﺧﺎﻟﺖ و ﺗﺄﺛﯿﺮ داﻧﺸﻤﻨﺪان و ﻋﺎﻟﻤﺎن، ﻗﺎﺑﻞ ﺳﻨﺠﺶ و اﻧﺪازهﮔﯿﺮي ﻗﻄﻌﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ و از اﯾﻦرو، داﻧﺶﻫﺎي ﺑﺸﺮي ﺑﻪ ﺻﻔﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﭼﻮن ﻗﻄﻌﯿﺖ و ﻋﯿﻨﯿﺖ آراﺳﺘﻪ ﺑﻮده و از ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺒﯿﯿﻦ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﺑﻮدﻧﺪ، اﻣﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﺑﺮﺧﯽ از ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎي ﻣﻮﺟﻮد در ﺟﻬﺎن ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﺒﻮدﻧﺪ )ﻣﺜﻞ ﺳﻠﻮلﻫﺎي زﻧﺪه، ﻣﻐﺰ اﻧﺴﺎن و ﺳﯿﺴﺘﻢ آب و ﻫﻮا( داﻧﺸﻤﻨﺪان را ﻣﺠﺒﻮر ﮐﺮد ﺗﺎ ﻣﻔﺮوﺿﻪﻫﺎي ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺧﻮد درﺑﺎره ﻫﺴﺘﯽ، ﻣﻌﺮﻓﺖ و روشﻫﺎي ﭘﮋوﻫﺶ را ﺗﻐﯿﯿﺮ دﻫﻨﺪ )ﭘﺮﯾﮕﻮژﯾﻦ و اﺳﺘﻨﺠﺮز3، 4891؛ واﻟﺪراپ4، 2991؛ ﻟﻮﯾﻦ5، 3991؛ ﻫﯿﻼﯾﻦ، ﺳﯿﻠﯿﺮز و ﮔﺮﺷﻨﺴﻮن6، 7002؛ دﯾﻮﯾﺲ و ﺳﻮﻣﺎرا، 6002(.
ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻣﺜﺎل، ﺑﺮﺧﯽ از اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎ ﺑﺮ اﺻﻼح ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ درﺳﯽ ﭘﺎﻓﺸﺮده و ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮل ﻣﺤﺘﻮا ﯾـﺎ روشﻫـﺎي آﻣﻮزﺷـﯽ را ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ داﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ؛ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺘﻔﮑﺮان ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻗﺘﺼـﺎدي ﺟﺎﻣﻌـﻪ در ﺗﺤﻮل ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ اﺷﺎره داﺷﺘﻪ و ﻣﺴﯿﺮ ﺗﺤﻮل را در ﺟﺎده اﺻﻼح ﻫﺎي ﺟﺎﻣﻌﻪ دﯾﺪهاﻧﺪ؛ دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ درﺑﺎره ﻟﺰوم ﺗﺤﻮل ﺑﺎورﻫﺎ و ارزشﻫﺎي ﻣﻌﻠﻤﺎن و ﻣﺪﯾﺮان وﺟﻮد دارد.
ﻧﮑﺘﻪ اﺻﻠﯽ در درك ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎي ﭘﯿﭽﯿﺪه اﯾـﻦ اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﻋـﻼوه ﺑـﺮ ﻓﻬـﻢ رﻓﺘـﺎر ﻫﺮﯾـﮏ از ﻋﻨﺎﺻـﺮ و ﻋﺎﻣﻞﻫﺎي ﺳﯿﺴﺘﻢ، ﻓﻬﻢ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﻌﺎﻣﻞ آن ﻋﻨﺎﺻﺮ و ﻋﺎﻣﻞﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺮوز رﻓﺘﺎر ﮐﻠﯽ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﯽﺷﻮد ﻧﯿـﺰ ﺿﺮوري اﺳﺖ.
ﺑـﺮ اﯾـﻦ اﺳـﺎس، در اداﻣﻪ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﺷﻮد ﻧﻘﺶ ﺟﺮﯾﺎن داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﺒﺮدي اﺳﺎﺳﯽ در ﺗﺤﻮل ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـﻪ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪه اﻧﻄﺒﺎﻗﯽ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﺷﻮد.
Complex Systems and Educational Change: Towards a new research agenda, In M.