چکیده:
روشنگری قرن هجدهم یکی از مهمترین بنیادهای فرهنگ مدرن است و میتوان فلسفۀ معاصرغرب را دیالکتیک و گفتوگوی روشنگری و جریانهای منتقد آن دانست.گرچه سابقۀ مضامین فکری روشنگری را در اواخر قرون وسطی و حتی قبل از آن ریشهیابی کردهاند، برای نخستین بار در جستار روشنگری چیست؟ (و البته به نحو تلویحی در نقدهای سهگانه و آثار سیاسی) کانت است که روشنگری و وضع مدرن صورتبندی فلسفی خود را مییابد. میشل فوکو،فیلسوف پست مدرن فرانسوی در باب رسالۀ روشنگری کانت، سهجستار منتشر کرده که نشانگر نوعی چرخش قابل ملاحظه در نگاه او به روشنگری است؛ نقد چیست؟(1978) کانت، روشنگری و انقلاب (1983) و روشنگری چیست؟(1984). این مقاله کوشیده تا از راه تحلیل و مقایسه چیستی روشنگری نزد کانت و فوکو به تبیین این چرخش بپردازد. فوکو روشنگری به مثابۀ یک دوره با اصول و مبانی جهانشمول را نفی کرده ، اما روشنگری به مثابۀ تداوم سنت انتقادی و هستیشناسی زمان حال (به عنوان یکی از جریانهای مهم سنت فلسفی غرب) را میپذیرد.
خلاصه ماشینی:
گرچه سابقۀ مضامین فکری روشنگری را در اواخر قرون وسطی و حتی قبل از آن ریشه یابی کرده اند، برای نخستین بار در جستار روشنگری چیست ؟ (و البته به نحو تلویحی در نقدهای سه گانه و آثـار سیاسـی) کانـت اسـت کـه روشـنگری و وضـع مـدرن صورت بندی فلسفی خود را مییابد.
روشنگری گرچه در تاریخ غرب به عنوان یـک دورة تـاریخی خـاص مطـرح اسـت و ریشه های آن را تا اواخر قرون وسطای مسیحی و حتی پیش تر از آن میتوان برد، امـا بـرای نخستین بار در فلسفۀ کانت - در قالب نقدهای سه گانه و رساله های سیاسـی- اوسـت کـه وضع مدرن ، صورت بندی مفهومی و فلسفی خود را یافته و روشـنگری مدرنیتـه ، بـه خـود آگاهی میرسد.
آغازگاه این خودآگاهی، جستار روشنگری چیست ؟ کانـت اسـت کـه سـیر تاریخی خود را در ایده آلیسم آلمان و بعدها در آثار فلاسفه ای چون مارکس ، نیچـه ، مکتـب فرانکفورت و اندیشۀ پست مدرن دنبال میکند.
آیا حقیقتا، چنان که فوکو میاندیشد، کانت متوجه این بازی متقابـل قـدرت و حقیقـت بوده است ؟ آیا کانت ، هوشمندانه به تصدیق بازی متقابل حقیقت و قدرت مـیاندیشـید یـا اینکه زمینه و زمانۀ تاریخی- سیاسی کانت او را به این تفکیک کشانده بود؟ کانت به خوبی از محدودیت ها و قیود زمانه ای (قرن هجدهم ) آگاه بـود کـه اکثریـت وسـیعی از مـردم بـه 1 دلایل و عللی، توانایی بسط و توسعه عقل انتقادی خود و بهادادن به «خودمختـاری» خـود را نداشتند.