چکیده:
بحث درباره اراده و مبدأ بودن آن در افعال انسان از مباحث بسیار مشکل فلسفه در همه نظامهای فلسفی بوده و هست. در این نوشته تلاش میشود تا ضمن دفاع از نظریه اراده آزاد، وجوه بنیادین مبدأ بودن آن برای افعال انسان بررسی شود. بدین منظور ابتدا برای تنقیح مقال، بحث کوتاهی درباره افعال ارادی ضروری انجام میشود؛ سپس در باب نسبت اراده و افعال آزاد یا اختیاری انسان بحث خواهد شد؛ و سرانجام ملاحظاتی درباره ملازمات افعال اختیاری بیان میشود.
خلاصه ماشینی:
چـون حیـوان قـدرت تمییز خیر خود را ندارد، درحالیکه ویژگی انسان این است که چون به امور، علـم انتزاعـی دارد درنتیجه خیر را به صورت انتزاعی تصور میکند و درنتیجه ، متعلق خاص میلـی کـه از این علم ناشی میشود خیر انضمامی نیست بلکه خیر فینفسـه ، یعنـی خیـر انتزاعـی اسـت یعنی همان خیری است که امور انضمامی به خاطر آن مطلوب هستند.
اما فعل آزاد فعلی است کـه تعـین نیافتـه اسـت و حتـی در صورتی که همۀ شرایط لازم برای ایجادش موجود باشد، برای اینکه مورد اراده واقع بشـود به خود قوة اراده بستگی دارد یعنی نهایتا به انتخاب ارادی قائم است ، بـه ایـن معنـی فعـل ارادی آزاد یا اختیاری قرین عدم تعین حکم است .
از توضیح فوق نتیجه میشود که هر میل خودانگیخته ای میتواند موضوع یـک فعـل ارادة آزاد باشد حتی کامل ترین سعادتی که ما میتوانیم در حیات کنونی داشته باشـیم ، زیـرا با اینکه سعادت کامل (که همان خیری است که به اختیار ضرورت میبخشـد و آزادی را از آن میگیرد) مستلزم داشتن چیزی است که همۀ خواسته های طبیعت ما را برآورده میکند و ممکن نیست از میان برود، همۀ خیرها در زندگی کنونی ما نمیتوانند مـا را بـه طـور کامـل راضی کنند و طبیعتا ممکن هستند و احتمال از میان رفتن آنها وجود دارد و درنتیجه ، حتـی اگر همۀ آنها در کنار هم به دست آیند، به گونه ای نیستند که فعل اراده را اجباری کنند بلکه صرفا به گونه ای هستند که به خاطر مطلوبیتشان ، میتواننـد متعلـق فعـل آزاد ارادة مـا قـرار گیرند.