چکیده:
موضوع مشارکت سیاسی زنان در جامعه اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؛ بر همین اساس و به علت برخی شبهات فقهی دربارهی ولایت سیاسی زنان، بررسی فقهی این موضوع مهم به نظر میرسد. از این رو در این مقاله با بررسی آیات و روایات و گفتار مفسران و فقیهان به بررسی امکان و حدود جواز ولایت سیاسی برای زنان پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری دادهها نیز به صورت کتابخانهای بوده است. در نتیجهی تحقیق روشن شد که به آیات قرآن در منع ولایت سیاسی زنان نمیتوان به طور قاطع استناد کرد؛ گرچه – در صورت اثبات- از برخی از آنها بتوان به مثابه موید بهره برد. اما با توجه به روایت نبوی مشهور، روایت ابوخدیجه و اجماع علمای فریقین در منع ولایت عام برای زنان، میتوان حکم به ممنوعیت ولایت سیاسی عام در سطح حاکم امت اسلامی و ولی فقیه برای زنان نمود. اما در سطوح پایینتر و در ولایاتی چون ریاست دولت و نمایندگی مجلس و وزارت و مدیریتهای دیگر نمیتوان حکمی اینچنین داد.
Political participation of women in society has recently been more considered. Therefore، and because of some juridical doubts about the women's political Velayat(super authority)، juridical analysis of this issue seems to be important. Hence in this paper، possibility and permit's range of women's political Velayat by study the Quran and Hadith and jurists and commentators' dictum is surveyed. By the result of the study it became clear that we can't lean decisively on the Quran's Verses to forbid women's political Velayat; Though – in case of being permitted- some of them could be used as evidence. But according to the famous Prophetic Hadith، A book Hadijeh's one and consensus of scholars of Shiah and Sunnis in prohibiting general Velayat for women، we can adjudicate banning political Vilayat for the ruler of Muslim Ummah in general and supreme leader (Valiye Faqih) for women. But we can't adjudicate so for lower levels and in the Velayat such as of the president and members of parliament and ministers and other Managers.
خلاصه ماشینی:
"در این تحقیق منظور از ولی، که بررسی خواهد شد، عموم زنان هستند؛ موضوع ولایت سیاسی اعمال قدرت در تصرف در امور حکومتی و تدبیر جامعه است؛ از حاکم عام در سطح ولی فقیه تا ریاست دولت و نمایندگی مجلس و وزارت و مانند آن.
با وجود مخاطب بودن همسران پیامبر در این آیه، همان گونه که ذکر شد، حکم آن شامل همهی زنان باایمان نیز میشود و فقط مخصوص همسران پیامبر نیست؛ از آنجا که حکومت و ولایت و قضاوت مستلزم خروج از خانه و رفت و آمد میان مردان است، ممکن است به این آیه بر نفی ولایت سیاسی زنان استدلال شود (آصفی، 1385، 58).
). 5- خلاصه بررسی استدلال مخالفان خلاصه بررسی استدلال مخالفان ولایت سیاسی زنان را میتوان در جدول زیر نشان داد: جدول شماره 1- خلاصهی بررسی استدلال مخالفان ولایت سیاسی زنان آیات و روایات استدلال بر منع ولایت خلاصه نتیجه بررسی آیة 34 سورة نساء مردان قوام زناناند احتمال اختصاص آیه به روابط خانوادگی آیة 228 سورة بقره مردان بر زنان برتری دارند احتمال اختصاص آیه به روابط خانوادگی آیة 33 سورة احزاب لزوم ماندن زنان در خانه احتمال اختصاص آیه به همسران پیامبر آیة 18 سورة زخرف گویا نبودن زنان در بحث و مخاصمه اشاره به خصوصیت غالبی زنان روایت نبوی رستگار نشدن قومی که حاکمشان زن باشد عدم جواز حاکم جامعه بودن زنان معتبره ابوخدیجه امر به قرار دادن حکم مرد در اختلافات احتمال مثال و از باب تغلیب بودن رجل 6- نتیجهگیری روشن شد که معنای ولایت سیاسی داشتن تسلط و قدرت برای تصرف در امور مربوط به حکومت و تدبیر جامعه خواهد بود."