چکیده:
هدف این مقاله بررسیرابطه بین دینداری و نگرش به دموکراسی در بین شهروندان نیشابوری است. برای انجام این امر، پیمایشی در حجم نمونهای متشکل از 295 شهروند باسواد که با روش احتمالی متناسب با حجم نمونه (PPS) انتخاب شده بودند انجام شد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریات لنسکی، وبر و نظریه جنگهای فرهنگی شکل گرفتهاست و سنجش دینداری براساس مدل چندبعدی گلاک و استارک صورت پذیرفته است. نگرش به دموکراسی براساس اصول بنیادی برشمرده شده توسط دال سنجیده میشود.نتایج حاکیاز وجود رابطه معنادار معکوس و منفی بین میزان دینداری، بعد اعتقادی دینداری، بعد مناسکی دینداری، بعد شرعی دینداری و همچنین سطح تحصیلات با نگرش به دموکراسی و رابطهی مثبت و مستقیم بین بعد پیامدی دینداری و نگرش به دموکراسی میباشد. نتایج همچنین نشان میدهد که بین سن، جنسیت و تأهل یا تجرد با نگرش به دموکراسی رابطهای وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"» (Tessler،2002) فارز ال بریزات در تحقیقی تحت عنوان «مسلمانان و دموکراسی» با استفاده از دادههای پیمایش ارزشهای جهانیWVS و پیمایش ارزشهای اروپاییEVS که 80 درصد جمعیت جهان را در بر میگرفت به این نتیجه میرسد که دینداری به طور عام و مسلمان بودن به طور خاص یک متغیر تبیینی برای دموکراسی یا اقتدارگرایی نیست و او بر اهمیت توسعه انسانی و ساختار فرصت سیاسی تأکید میکند.
b. 2002) مارک تسلر در تحقیق دیگری در ترکیه با همکاری ابرو آلتین اوغلو تحت عنوان «فرهنگ سیاسی در ترکیه: ارتباط بین نگرش به دموکراسی، ارتش و اسلام» با استفاده از دادههای پیمایش ارزشهای جهانی در ترکیه در سال 1997 این گونه نتیجه میگیرد که «به نظر نمیرسد گرایش های قوی اسلامی مانع از بروز نگرشهای موافق دموکراسی شود.
» (Altinoglu & Tessler, 2004) در تحقیق دیگری در سال 2005 تحت عنوان «اسلام و دموکراسی: یک چشم انداز جهانی»، مین هوا هونگ با استفاده از دادههای پیمایش ارزشهای جهانی نتیجه میگیرد که اسلام عامل اصلی در فقدان گرایش دموکراتیک نیست اما عوامل فرهنگی بر چگونگی تفکر افراد در مورد سیاست و مذهب تأثیر میگذارند.
362- است که نشان میدهد شدت رابطه بین این دو متغیر در حد متوسط است و جهت رابطه نیز معکوس است یعنی هرچه بعد شرعی دینداری بالاتر است نگرش به دموکراسی در افراد منفی تر است و برعکس و با توجه به اینکه سطح معناداری نیز کمتر از 0."