چکیده:
بهارستان جامی از آثار ارزشمند ادب فارسی و در برگیرنده داستان ها و سخنان حکیمانه بسیاری است، که منشا و منبع بسیاری از آنها عربی است. هر چند از سخنان جامی بر می آید که از آثار پیشینیان بهره نبرده است، اما با جستجوی منابع عربی، پیشینه بسیاری از داستان های این کتاب را می توان یافت. در این مقاله پیشینه عربی بیست و سه حکایت و منبع فارسی، سی و سه حکایت از سی و شش حکایات روضه نخست بهارستان را شناسایی کرده ایم. همچنین نشان داده ایم که دست کم دوازده حکایت از آنها در منابع فارسی قبل از جامی آمده، از دیگر نتایج این تحقیق این است که جامی این بخش از بهارستان را از کتاب دیگر خود نفحات الانس برگرفته است. در این پژوهش، سی و یک حکایت از باب اول بهارستان را در کتاب نفحات الانس پیدا کرده ایم.
Jami’s Baharestan is one of the most valuable Persian literary works; it embodies a lot of fruitful stories and discourses، whose most sources are Arabic. Though one may find out from Jami’s words that he has not used the literary works of his predecessors، an investigation on Arabic sources may lead one to lots of background works of the stories of this book. In this paper، we have identified the Arabic background works of twenty three anecdotes and the Persian sources of thirty three anecdotes out of thirty six ones of the first chapter of Baharestan. We have also shown that at least twelve anecdotes from them have come in the sources prior to Jami himself. Another finding of this study is that Jami has taken this part of Baharestan from another book namely Nafahat al-Uns (Breaths of Fellowship). In this study، we have found thirty one anecdotes from the first chapter of Baharestan in the book Nafahat al-Uns (Breaths of Fellowship).
خلاصه ماشینی:
٤. گريه در فراق يار هم جنيد ـ قدس سره ـ گويد که روزي به خانه سري سقطي آمدم اين بيت مي خواند و مي گريست ، بيت : لا في الليل و لا في (١٢) النهار لي فرج فـلا ابـالـي أطـال الـلـيـل أم قـصــرا نـي شـب تهيم نـه روز از نـالـه و آه خواهي شب من دراز و(١٣) خواهي کوتاه (جامي ، ١٣٨٧: ٣٠) قال الجنيد: إنه أنشد يوما: لا في النهار و لا في الليل لي فـرج فلا ابالي أطال الليل أو قصرا (رک ؛ طوسي ، ١٣٨١: ٢٨٧؛ ابن ملقن ، ١٤١٥: ١٦٣) منابع فارسي : (نک : جامي ، ١٣٧٠: ٥١) در مکاتب عرفاني تضرع و زاري به درگاه حق از اهميت بالايي برخوردار است ، در اين باره در مثنوي معنوي آمده است : تـا نـگريـد کـودک حـلـوا فــروش بحر رحـمت در نمـي آيد بـه جـوش اي برادر طفل ، طفل چـشـم توسـت کام خود موقـوف زاري دان درسـت گر همي خواهي که آن خلعت رسـد پــس بگـريان طفل ديـده بر جسد (مولوي ، ١٣٨٨: ٣٠٥٢/١) ٥.
قطعه : مهمان توام در صف اربـاب ارادت بنشسته به هر چيز که آيد ز تو(٢١) راضي بنهاده به خوان کرمت ديدة اميـد انـعـام تـو را مـنـتـظـرم نـي مـتـقاضـي (جامي ،١٣٨٧: ٣١) منابع عربي : و قد کان معروف الکرخي يهدي إليه طيبات الطعام فيأکل ، فقيل له : إن أخاک بشرا لا يأکل مثل هذا؟ فقال : إن أخي بشرا قبضه الورع و أنا بسطتني المعرفۀ، ثم قال : إنما أنا ضيف في دار مولاي فإذا أطمعني أکلت و إذا جوعني صبرت ، ما لي و الاعتراض و التمييز؟ (رک ؛ مکي ، ١٤١٢: ٢٩٧/٢ و غزالي ، بي تا: ٢٩٦) اين حکايت با اندک تفاوتي در تذکرة الأولياء به اين صورت آمده است : نقلست که يک روز طعامي خوش ميخورد (معروف کرخي ) او را گفتند: چه مي خوري ؟ گفت : من مهمانم آنچه مرا دهند آن خورم .