چکیده:
در ده آغازین قرن بیست و یکم، تقاضا برای گاز طبیعی دارای بالاترین رشد می باشد. رشد فزاینده اقتصادی هند، نیازمندی این کشور به انرژی بویژه گاز طبیعی را افزایش داده است. از میان انتخابهای متعدد برای واردات گاز طبیعی، گزینه خط لوله زمینی ایران - هند مورد توجه زمامداران این کشور قرار گرفته است که با این روش انتقال خط لوله از سرزمین پاکستان در این پروژه ضرورتی انکار ناپذیر است. اما مساله این است که آیا همکاریهای اقتصادی ایران، هند و پاکستان در قالب پروژه خط لوله گاز می تواند چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت را به نفع منافع اقتصادی حل و یا تضعیف کند؟ برای پاسخ به این مساله از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دستاوردهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی هند، ایران و پاکستان در احداث پروژه خط لوله زمینی یکسان نیست و همکاریهای اقتصادی بتنهایی نمی تواند بازدارنده چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت باشد. بنابراین ناامنی، بزرگترین چالش پیش روی خط لوله گاز در سرزمین پاکستان است.
In the beginning of 21th century، the request for natural gas has the highest growth. Most economical progress of India has caused that needing it to energy and natural gas is increasing. Between varieties of choices for gas import، Indian government choosing land gas pipeline of Iran – India. Therefore transiting gas pipeline through Pakistan territory is a necessity. But there is problem that، whether economical cooperations of three states of India، Pakistan and Iran in project of gas pipeline، can resolve geopolitics conflicts to the economical benefits? For reply to the problem، in this research has been used descriptive - analytic method. The results of the research have confirmed that geopolitical and geoeconomical aims of India، Pakistan and Iran in land pipeline project is not equal and economical cooperations can not resolve geopolitics conflicts of between three states. Therefore insecurity is the biggest challenge for gas pipeline in Pakistan territory.
خلاصه ماشینی:
از ميان انتخابهاي متعدد براي واردات گاز طبيعي ، گزينه خط لوله زميني ايران ـ هند مورد توجه زمامداران اين کشور قرار گرفته است که با اين روش انتقال خط لوله از سرزمين پاکستان در اين پروژه ضرورتي انکارناپذير است .
اما مسأله اين است که آيا همکاريهاي اقتصادي ايران ، هند و پاکستان در قالب پروژه خط لوله گاز مي تواند چالشهاي ژئوپليتيکي ميان سه دولت را به نفع منافع اقتصادي حل و يا تضعيف کند؟ براي پاسخ به اين مسأله از روش توصيفي ـ تحليلي استفاده شده است .
۳-روش انجام تحقيق اين تحقيق به دنبال آزمون و ارزيابي فرضيه زير است که عبارت است از: همکاريهاي اقتصادي ايران ، هند و پاکستان در قالب پروژه خـط لولـه گـاز مـي توانـد چالشهاي ژئوپليتيکي ميان سه دولت را به نفع منافع اقتصادي حل و يا تضعيف کند.
در اواسط سال ۲۰۰۰ دولت پاکستان تـصريح کـرد کـه اجازه مي دهد منابع عظيم گاز ايران به وسيله خط لوله از طريق سـرزمين پاکـستان بـه هند ارتباط پيدا کند.
اگرچه پروژه خط لوله گاز از بنگلادش و ميانمار از نظر اقتصادي امکانپذير بود و نيازهـاي کوتـاه مـدت هنـد را پاسخ مي داد، اما نمي توانست پاسخگوي نيازهاي انرژي بلند مدت ايـن کـشور باشـد بـه همين دليل هند ترجيح داد گاز را از ايران وارد کند.
از طرفي خط لولـه بـه مقـصد پاکـستان صـرفه اقتـصادي نـدارد و رشـد تقاضـاي پاکستان براي گاز طبيعي در دراز مدت کم است لذا پاکستان بايد به خط لوله هـايي کـه به هند مي روند، اتکا کند.