چکیده:
تحولات سال 2011 در جهان اسلام، که چندین کشور را دربر گرفت، بار دیگر تحلیلگران و اندیشمندان را واداشت تا به بررسی و تحلیل ماهیت این تحولات بپردازند. پیرامون این تحولات، طیف وسیعی از نظریات ارائه شده است. در یکسو، تجددخواهی است که در قالب بهار عربی و لیبرال دموکراسی مطرح شدهاند. از سوی دیگر، افراطگرایی است که در قالب سلفیگرایی مطرح شده است. در این میان، مقام معظم رهبری این تحولات را در قالب «بیداری اسلامی» و بازگشت به هویت اسلامی که متأثر از انقلاب اسلامی است، تحلیل میکنند. تحقیق حاضر، به دنبال این است تا با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی، به ارزیابی نظریات مطرح پیرامون این تحولات بپردازد. یافتههای علمی این تحقیق، حکایت از این دارد که نظریة بیداری اسلامی تنها نظریهای است که میتواند واقعیت این تحولات از حیث اعتقادی، رفتاری و ساختاری تبیین نماید و اهداف واقعی این جنبشها را تحلیل کند
خلاصه ماشینی:
"به نظر لیمن، درست است که فلاسفة اسلامی وقت زیادی را به مسئلة نسبت میان فلسفه و دین اختصاص دادند و آثاری در این باب نگاشتند، اما خطا است که نتیجه گرفته شود این مسئله یا علاقة اصلی متفکران اسلامی بود؛ چراکه نزاع میان دین و فلسفه، آنگونه که برای فلاسفة اسلامی، بهشکل تقابل میان وحی و فلسفه مطرح بود، برای فلاسفة یونانی مطرح نبود؛ تقریبا هیچ اشارهای به این موضوع در بحث از آثار فلاسفة یونانی وجود ندارد (همان، ص 529).
وی نتیجه میگیرد که وقتی این فرض کنار گذاشته شد که نزاع میان دین و فلسفه، مشخصة کل فلسفة اسلامی نیست، تفسیر معیار دیگر شایستة برچسب «معیار» نیست و صرفا روشی مناسب برای فهم آثاری معین و محدود میگردد.
لیمن به نقدهای خویش بر روششناسی این رهیافت اشاره میکند و معترف است که علیرغم این نقدها، تردیدی وجود ندارد که رهیافت هرمنوتیکی همچنان موقعیت خود را در مطالعة فلسفة اسلامی حفظ خواهد کرد؛ زیرا این رهیافت، فلسفة اسلامی را اساسا نوعی نگارش تلقی میکند که هدف اصلی آن، بیان پنهانی عقاید و مقاصد پدیدآورندگان آن است.
اما پرسش مهم این است که مفهوم «تمثیل»، چه ارتباطی با این بحث دارد؟ به نظر لیمن، در ادبیات انتقادی مطلبی دربارة فلسفة سیاسی اسلامی وجود دارد مبنی بر اینکه فلاسفة اسلامی زبان دین را همتراز با زبان تمثیلی قلمداد میکنند.
در وجه ایجابی نیز فهم نادرست رابطة میان وحی و عقل یا دین و فلسفه، موجب شده است تفسیری از فلسفة سیاسی اسلامی ارائه گردد که هیچگونه سازگاری با محتوای این فلسفه ندارد."