چکیده:
تشیع دوازدهامامی ادوار متعددی را پشت سر گذاشته است. ادوار اولیه تاریخ امامیه طبیعتا بیشتر با گسترش ظاهری آن و نیز با امر مهم تدوین جوامع حدیثی گره خورده است. به تدریج، با تثبیت چارچوب فکری، این آیین خود را مواجه با معارف مختلف، نظیر گرایشهای مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی دید. دو نحوة کلی در این مواجهه متصور است: یکی طرد و تفکیک و دوم جمع و تطبیق. ابنابیجمهور احسایی از آن دسته علمای شیعی است که به منهاج اخیر قدم نهاد و سهمی درخور در هموار کردن این راه ایفا کرد. احسایی کوشید میان کلام (نحلههای اشاعره و معتزله و نیز کلام شیعی)، فلسفه (مشاء و اشراق) و تصوف، با ملاحظة یک نظام سلسله مراتبی، قرابت و هماهنگی ایجاد نماید. در این مقاله، برای نخستین بار، دورنمایی از روش جمع و تطبیق در نزد وی عرضه خواهد شد و بهطور خاص، اهمیت موضوع «اجتهاد» و نقش محوری آن در امر مذکور تبیین خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
باب سؤالات متعددی، درباره ابنابیجمهور گشوده است که باید در فهم و پاسخ آنها اهتمام ورزید؛ از آن جمله، چیستی جمع و نوع جمع مدّ نظر وی است؟ آیا مقصود وی جمع میان آراء است یا جمع میان مسائل یا روشها یا همة این موارد؟ مقصود او از تطبیق چیست؟ چه تفاوتی میان روش جمع وی با روش جمع پیشینیان- مثلاً در نزد فارابی در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین در جمع میان آرای دو فیلسوف یونانی (ارسطو و افلاطون)؛ 73 نزد ناصر خسرو در جامع الحکمتین در جمع میان حکمت دینی و حکمت یونان؛ 74 و یا نزد سهروردی در جمع روشی میان دو روش بحث و شهود، همچنین در جمع میان استادان حکمت از دو نحلة غرب و شرق و جمع و وحدت نهایی این دو نحله در شخص خود وی 75 - وجود دارد؟ دیگر اینکه ببینیم که احسایی جمع و تطبیق مذکور را چگونه و با استفاده از چه روش و ابزاری و بر چه پایههایی محقّق میکند؟ این مقاله با تبیین روش جمع نزد ابنابیجمهور مقدمهای برای پاسخ به پرسشهای فوق خواهد بود.
دیگر اینکه اتهامی مشابه به سید حیدر آملی که شاگردِ فرزند علامه حلی (فخر المحققین) است نیز زده شده است؛ این امر آنگاه اهمیت مضاعف پیدا میکند که برخی احادیث معرفتیِ مذکور در اثر مشهور سید حیدر، جامع الاسرار، در عوالی اللئالی نیز موجود است (نک: خدایاری، 1382، 74، 89، 90-92).