چکیده:
دولتسازی در افغانستان ضرورت جدید سیاست امنیتی آمریکا محسوب میشود. نظریهپردازان امنیتی آمریکا معتقدند که تروریسم انعکاس شکلگیری «دولتهای ورشکسته» و محیطهای اجتماعی است که جلوههایی از هرجومرج در آن تداوم یافته است. بدینترتیب، دولتسازی در افغانستان را باید در قالب رهیافت واقعگرایی ساختارگرا بررسی کرد. مؤلفههای هویتی یکی از عوامل اصلی دولتسازی محسوب میشود. بنابراین، دولت در افغانستان را باید نمادی از معادلة ساختاری در شکلبندیهای قدرت در نظام بینالملل و همچنین نشانههای هویتی و اجتماعی در افغانستان دانست. شرایط ساختاری برای شکلگیری دولت در افغانستان به وجود آمده است، اما تمامی شواهد نشانگر آن است که به دلیل تداوم تضادهای هویتی و اجتماعی، روند دولتسازی با تأخیر همراه خواهد بود.
Iran''s revolution in 1357 declared its existence as an independent state، which move to victory of all of deprived against oppressors and develop the way for the formation of a global Ummah. Political leaders'' efforts in order to provide appropriate and successful model of religious democracy that inspire the nations and states. Iran''s inspiration is a tool to fulfill the role of regional leadership and to be counted as a target in the middle of the process، too. Ability to produce normative guidelines is considered as a pioneer state Indicators، these Countries can play their role in international system. The problematic is a gap between theoretical and practical model for the driving situation and the goals and aspirations of the Iranian national document. This research has tried to define the factors link between Iran''s norms and its regional situation.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که افغانستان ساختاری قومیو قبیلـه ای دارد، طبیعـی اسـت کـه فعـل وانفعـالات ساختار سیاسیو گردش قدرت سیاسی فقط در درون قوم و قبیلۀ خاصی انجام میگیـرد و بـر این اساس ، نظام سیاسی در این کشور،به جای ارتباط با نظام اجتماعی بیشتر بـا زیرنظـام هـای جمعیتی در قالب قوم و قبیله بوده است .
(37 :1369 بدین ترتیب ، مشاهده مـی شـود کـه سیاسـت قـوم محورانـۀ سـاختار قـدرت در افغانـستان ، به گونه ای است که از یک سو همبستگیو انسجام قومی (قوم حـاکم ) را در برابـر اقـوام دیگـر دنبال میکند و از سوی دیگر، شکاف و تعارض قومی میان اقوام خارج از حاکمیت سیاسـیرا تشدید میکند که این مسئله در حال حاضر یکی از دلایل اصلی شکل نگرفتن دولـت ملـی در افغانستان است .
کنترل تحرکات سیاسـیکـشورهای منطقه که برخی از آن ها هسته ایاندو درعین حال به دلیل پتانسیل هاییکه این منطقه برای پنـاه دادن و رشد گروه های تروریستی داردو همچنین مساعد بودن این کشور برای کشت و قاچاق مواد مخدرو نیز وجود ذخایر عظیم انرژی نفـت و گـازو آب (آسـیای میانـه ، خـزرو خلـیج فارس )، فرصت راهبردی مساعدی برای بهره بـرداری عظـیم از پـروژه هـای نظـامی (گـسترش تسلیحات )، سیاسی (طرح خاورمیانۀبزرگ و تثبیت تفوق وتسلط آمریکا) و اقتصادی (کنتـرل و بهره گیری از منابع عظیم انرژی منطقه ) تدوین کنندگان راهبرد نوین امنیت ملی آمریکـا بـرای قرن بیست ویکم خواهد بود.