چکیده:
تمایز بر اساس موضوع، کهنترین شیوه تمایز علوم بوده، تا آنجا که برخی آن را تنها شیوه دانستهاند؛ چنانکه تفتازانی و لاهیجی معتقدند که متکلمان اتفاق دارند براینکه تمایز علوم، بحسب ذات به تمایز موضوعات است. از اینرو مشهور تمایز علوم را به تمایز موضوعات (ولو به حیثیات) میدانند و غرض از اخذ حیثیات نیز، حیثیت استعداد موضوع برای ورود محمول بر آن است. البته حکما با بیان دقیقتری گفتهاند: در علوم حقیقی و برهانی، آنچه وحدت یک علم را حفظ مینماید، عبارت است از موضوع و علامه طباطبایی با صراحت اذعان میکند که معیار تمایز در علوم حقیقی و برهانی براساس موضوع و در علوم اعتباری براساس هدف و غایت است. در مقابل، بعقیدة منتقدان الگوی «تمایز موضوعی علوم»، سیر و تتبع در علوم نشان میدهد که علوم عبارتند از: قضایایی اندک که به مرور زمان تکمیل شدهاند و ازاینرو موضوع در نزد موسس و مدون علم مشخص نبوده است تا چه رسد که دربارة احوال آن بحث کند و حتی بر فرض پذیرش الگوی علمشناسی ارسطویی، باید گفت که بسیاری از مشاجرات در باب تمایز علوم از باب خلط بین علوم حقیقی و اعتباری و سرایت احکام علوم حقیقی به علوم اعتباری است.
خلاصه ماشینی:
در مقابل، بعقیدة منتقدان الگوی «تمایز موضوعی علوم»، سیر و تتبع در علوم نشان میدهد که علوم عبارتند از: قضایایی اندک که به مرور زمان تکمیل شدهاند و ازاینرو موضوع در نزد مؤسس و مدون علم مشخص نبوده است تا چه رسد که دربارة احوال آن بحث کند و حتی بر فرض پذیرش الگوی علمشناسی ارسطویی، باید گفت که استادیار گروه اندیشه و مطالعات فرهنگی دانشکده فرهنگی اجتماعی دانشگاه جامع امام حسین(ع)؛dr.
( 336 ) بنابرین، اصولیان در مقدمه کتابهایشان از ضرورت وجود موضوع برای هر علمی سخن گفتهاند و اینکه تمایز علوم به موضوعات آنهاست و موضوع هر علمی آن چیزی است که در آن از عوارض ذاتیش بحث میشود و نیز از معنی عرض ذاتی و از مسائل هر علم و مبادی تصدیقی و تصوری و...
( 346 ) بنابرین، التزام به اینکه هر علمی موضوعی دارد که جامع بین موضوعات مسائلش است و سپس التزام به اینکه باید دربارة عوارض ذاتی موضوع بحث کرد و بعد مرتکب تکلف شدن بمنظور تصحیح آن و رفتن بسوی استطرادی دانستن بسیاری از مباحث مهمی که ضرورت اقتضا میکند آنها را از علم بدانیم و ...
2. تفسیر اعم: از کلام قطب رازی در شرح مطالع و ملااسماعیل در حاشیه بر شوارق (بنقل از برخی مشایخش) و سبزواری در حاشیه اسفار استفاده میشود که تعریف مذکور شامل هر علم حقیقی یا اعتباری میشود و ازاینرو مراد از موضوع، محور کلام و بحث است و عرض ذاتی نیز منطبق بر هر عارضی (چه واقعی و چه اعتباری) که بدون واسطه جلیه در عروض باشد، میشود؛ چه موضوع واحد باشد و چه متعدد.